بازگشت

جنادة ابن الحرث سلماني كوفي


ابوعلي در رجال خود گويد: جنادة ابن الحرث سلماني ازدي از اصحاب حسين ابن علي (ع) است به همراهي او در كربلا كشته شد، ابن عساكر در تاريخ خود گويد وي جناده بن حرث بن عوف بن اميه بن قلع بن عبادة بن حذيفه بن فقيم بن عدي بن زيد بن عامر بن ثعلبه بن حارث بن حرث مذحجي مرادي سلماني كوفي، براي وي ادراك صحبت هست يعني از صحابه رسول خدا است؛ ابن مسعود گويد: رسول خدا به جناده ابن حرث نامه اي نوشت به دين صورت:

اين نامه اي است از محمد (ص) پيغمبر خدا به جناده و قبيله ي وي و هر كه از وي تبعيت نمايد درباره ي برپا داشتن نماز و رساندن زكوة و هر كس خدا و پيمبرش را اطاعت كند ذمه خداوند و ذمه محمد (ص) براي وي خواهد بود (جناده را بعضي جبار و حيان تصحيف كرده اند و لكن در كتاب (ايضاح الاشتباه علامه) چنين ضبط شده و سلماني منسوب است به سلمان كه بطني از مراد و مراد بطني است از مذحج اهل نسب چنين ذكر كرده اند و صاحب نهايت الادب في انساب العرب نيز چنين گفته..

جناده از مشاهير شيعه و از اصحاب اميرالمؤمنين (ع) بود، در كتاب صفين نصر ابن مزاحم گويد: جناده ابن حرث روز صفين پيش روي اميرالمؤمنين (ع) جنگ مي كرد، جناده نخست با مسلم ابن عقيل خروج كرده و هنگامي كه خذلان مردم كوفه را ديد بناچار نزد خويشان خود پنهان شد تا هنگامي كه آمدن حسين (ع) را شنيد به همراه عمرو


ابن خالد صيداوي و جماعت مذكور به سمت حسين (ع) بيرون آمد و حر رياحي بجلوگيري آنان برخواست و بعد ازآن حسين (ع) با كشمكش آنان را باز پس گرفت، تا وقتي كه هنگامه روز طف پيش آمد خود پيش آمدند و در صفوف اهل كوفه فرورفتند تا لشكر بدان ها احاطه كرد تا آن كه عباس ابوالفضل (ع) براي راندن و بازآورن آنان مأمور شد و خود را از ميان لشكر بيرون برد تا به آنان رسيد و آنها را مستخلص كرد، وليكن آنان نپذيرفتند كه سالم برگردند و دشمن را به بينند، ودر يك بقعه و يك مكان كشته شدند، اما بعد از آن كه مانند شيران پر يال و كوپال جنگ كردند جناده مي جنگيد و رجز مي خواند.



انا جناد و انا ابن الحارث

لست بخوار و لا بناكث



تتمه ي اين ارجوزه با وضع جنگ اين ارجمندان در جلد دوم در بخش چهارم خواهد آمد.