بازگشت

صورت نامه ي ابن زياد به حر


هنگامي كه نامه من رسيد كار را بر حسين (ع) تنگ بگير و او را پياده مكن مگر در بيابان خشك كه نه پناهگاه و حصار و نه آب داشته


باشد بفرستاده ام امر داده ام كه از تو جدا نشود تا ببيند كه كار را انجام داده اي.

در اين بين با آن وضع افسردگي كه مهياي پياده شدن بودند و يا پياده شده بودند در عرض راه مالك بن نسر - كندي به جانب ابوشعثاء برخورد كرده جلوي نظر وي آمد، ابوشعثاء به او فرمود آيا تو مالك ابن نسري؟ گفت آري! گفتش خدا مرگت دهد،«ثلكتك امك» اين چه خبر بود كه آوردي؟ گفت چه آوردم! امامم را اطاعت كرده و ببيعتم وفا كردم «اين سخن تعريضي داشت يعني تو از بيعت خود تخلف كرده اي» ابوشعثاء فرمود: پروردگارت را معصيت كرده و امامت را در تباهي نفست اطاعت كردي و به دست خود ننگ و نيز آتش براي خود اندوختي، آيا گفته ي خداي سبحان را نشنيدي؟ «و جعلنا منهم ائمة يدعون الي النار و يوم القيامة لا ينصرون» ترجمه ي آيه: از پيشوايانشان يك دسته قرار داده ايم كه آنان را به سوي آتش همي دعوت كنند و روز رستاخيز ياري نخواهند شد، آن ناكس در جواب سخنان بسي زشت و ناپسند گفت هر دو به هم بد گفتند و از هم گذشتند.

علامه معاصر سيد محسن عاملي از كامل ابن اثير تبعيت نموده و ابوشعثاء را از كساني دانسته كه از لشگر عمر سعد جدا شده و به امام (ع) پيوستند ولي از اين جا معلوم مي شود كه پيش از ورود ابن سعد بكربلا به امام پيوسته بود و شايد كه در سان نخليه با ابن سعد بوده ولي خود را بشتاب امام (ع) رسانده باشد اگر چه اينهم مستبعد است و


نيز علامه معاصر مي گويد وي اول شهيد است با آن كه چنانكه طبري تشخيص داده مسلم بن عوسجه شهيد نخستين است.