بازگشت

سلمان هم بين راه به امام پيوست


سلمان در سال 60 به همراه پسر عمويش به حج بيت الله رفته بود، وقتي كه پسرعمويش زهير در بين راه به حضرت حسين (ع) پيوست و بار و بنه اش بخرگاه امام عليه السلام ضميمه شد او هم به امام (ع) مايل شده و در سراپرده او جا گرفت «صاحب حدائق گويد» سلمان در ضمن شهدا بعد از ظهر كشته شد گويا پيش از زهير شهيد شده باشد.

پيام اين شهيد را هم نفسي او با سالار كاروان و همقطاري او با كاروان شهيدان به طور واضح و آشكارا مي گويد:

مي گويد: متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملها براي تخفيف رنجهاي مجاهدت و سبك كردن زحمات جهاد با نفس در جرگه ي ابرار درآي تا نواي كاروان ترا سر مست كند و طبيعت و غرائزيست از مزاحمت خود بكاهد

كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها



هر كه او از هم نوائي شد جدا

بينوا شد گر چه دارد صد نوا



پيغمبر (ص) نخست كوشيد تا برادر تهيه كرد، و سپس بكارهاي ديگر قيام كرد بازمي بينيم واحد نخستين حياتي (ياخته) اول كه شروع به حركات حياتي مي كند خود را دو برابر مي كند.


كان من دعائه (ع) لاهل الثغور

اللهم و ايما غاز غزاهم اه الي. و أثر له حسن النية و توله بالعافية و اصحبه السلامة و اعفه عن الجبن و الهمه الجرئة و ارزقه الشدة و ايده بالنصرة و علمه السير و السنن و سدده في الحكم و اعزل عنه الريا و خلصه من السمعة و اجعل فكر و ذكره و ظعنه و اقامته فيك و لك فاذا صاف عدوك و عدوه فقللهم في عينه.

(صحيفه ي سجاديه).