بازگشت

زهير به فرياد امام رسيد و سنگر خود را خالي نمود


(ابومخنف) از حميد ابن مسلم روايت كرده كه گفت: شمر ابن ذي الجوشن (لع) فرمانده ستون چپ با لشگرش حمله كردند و باندازه اي پيش آمدند كه نزديك سراپرده ي امام (ع) رسيدند،شمر نيزه


بخيمه زد و گفت: براي من آتش بياوريد تا اين خانه را بر سر اهل خانه اش آتش بزنم.

زن ها از هراس و وحشت فرياد كشيدند و از ترس ولوله لشكر از ميان سراپرده بيرون آمدند، خود امام (ع) فرياد زد: پسر ذي الجوشن تو آتش مي طلبي كه خانه مرا بر سر اهل بيتم آتش بزني؟ خدا ترا به آتش بسوزاند، زهير هم براي استقبال دشمن با همراهان حمله كردند بسرداري ده تن از ياران خويش تاخت آوردند، آن


غيرتمند چنان بر سر شمر و همراهانش تاخت كه آن دشمن و آن گروه انبوه را از گرد خيمه ها دور كرده و درهم شكافتند شرشان را از خيمه گيان بازداشتند ولي جنگ در گرفت و زهير شخصا اباعزه ضبابي را كه از اصحاب شمر و از خويشاوندان او بود كشت و همراهان زهير باقي را دنبال و تعقيب كردند و لكن ثانيا مردم بدور آنها برگشتند و آنان را درميان گرفتند شماره ي دشمن افزوده شد و بر آنان چيره شدند و بيشتر از آن ده نفر را كشتند ولي زهير سالم ماند.



وثبت ركنا منه لما يهدم

له في الاعادي حملة يعرفونها



و اكبر منها حملة في التكرم