بازگشت

پيام ما به همسفران


اين عده اي كه بخت آنها ياري داده و در عبور امام (ع) قدرداني از او كردند و بهمراه وي آمدند، اين نيكبختان كه از آب جهنيه گذشته و در خاك كربلا خوابيدند پيامي به رهروان دارند كه ما با آن كه ديگران پراكنده شدند بازنگشتيم: با آن كه هم مطامع و آمال ديگران و هم ضرر و خانه خرابي ديگران جملگي براي ما نيز بود به علاوه در


طوفان تمايلات و انحراف همقطاران واقع شديم ثابت مانديم و بسي مشكل است كه كسي همقطاران را به بيند از خريداري چيزي منصرف شوند و او بي رغبت نشود، اين سه تن دو معني قيمتي را در پيام خود اداء مي كند نخست فداكاري در راه حقيقت با بروز بي رغبتي از جانب ديگران و ديگر، مقاومت در برابر جاذبه ي محاكات و حسن تقليد با حفظ استقلال اراده، جاذبه محاكات و سرايت امراض روحي كه آن را عدوان نفسي دانند بسان محاكات دهان دره سبب مي شود كه انسان از فرمان عقل سر پيچيده و از عقيده خود دست برداشته كوركورانه در پي ديگران برود.

ولي اين سه تن آگهي دادند كه چون به فرمان آئين و عقل حقيقتي روشن شد نبايست به پيروي مردم نادان از حق و حقيقت گذشت (قل الله ثم ذرهم) گوئي مي گويند در برابر حقيقت دم از وجود خود و هستي نبايد زد تا در كوي حقيقت توان گذر كرد، انصاف را اين هنرمندان جان دادند و دم نزدند كه ما زنده هستيم و اين معنويت آنان پرقيمت تر از هر چيزي است، آنان خود نگفتند ما هستيم، به كوي كربلاء رفتند كه رفته باشند لكن باد صبا نام آنان را منتشر كرد، اينان با سكوت جان دادند، گوئي از تفرقه ي همراهان ديگر شرمنده هستند، ولي چنين نيست



آن جا كه پيشگاه حقيقت شود پديد

شرمنده رهروي كه نظر بر مجاز كرد



اينان نگفتند، نگويند، ولي دانايان جهان نگفته مي دانند و مي فهمند كه اين سه نفر در برابر يك طوفان شور افزا مقاومت كردند، همه كس ديده كه در موقع مسافرت همقطاران و هم ميهنان و وداع همسفران شور تازه اي در انسان احساس مي شود و نيز همه ديده اند كه


هر گاه يك عده از همراهان از بيم و هراس از پيش آمد خطري فرار كردند در دل ديگران نيز بيم تازه اي افزوده خواهد شد، اقبال جمعي به وطن در تحريك عواطف انسان هنگامه اي مي كند، اعراب كه از بين راه به همراه حسين (ع) آمده بودند يا هموطن اينان بودند كه گريختند و يا همسفر بهر حال گريختن آنان در برابر چشم اين سه تن پايدار طبعا بر رغبت اينان بوطن و بر بيمشان مي افزود و هر قدر خود انسان از احساس خطري بيمناك است همانقدر از گريختن ديگران به بيم او افزوده مي شود و هر اندازه در غربت بياد وطن دل مي تپد در ديدن گروهي ديگر كه به وطن رو آورده اند بر اشتياق او افزوده خواهد شد از مجموع اشتياق ها و ترغيبات و بيم هراس كه از چندين سو بر اين سه مرد پايدار هجوم آورد يك طوفان عظيم بر روحيات و عواطف و خيال آنان مي پيچيد و با تمام قوم مي خواست آنان را تكان بدهد ولي آنان استقامت كردند، معلوم است خودداري كردن در اين طوفان برابر است با استقامت در ميدان جنگ، و گرچه از نطق و اظهار احساسات ايشان اثري ديده نشده ليكن مانع از جلالت قدر و عظمت روحي آنان نخواهد بود شايد براي جبران فرار اعراب قبيله بسكوت و خدمت و فعاليت پرداختند كه بلكه به اين اخلاص و صميميت از آن خجلت و سر افكندگي بيرون بيايند.

جمعي متحدثان حسنش جمعي متحيران خاموش


كان من دعائه (ع) لاهل الثغور اللهم و ايما غاز غزاهم من اهل ملتك او مجاهد جاهدهم من اتباع سنتك ليكون دينك الاعلي و حزبك الاقوي و حظك الا وفي فلقة اليسر و هيي ء له الامر و توله بالنجح و افرغ عليه الصبر و سهل له النصر و تخير له الاصحاب و استقو له الظهر و اسبغ عليه في النفقه و متعه بالنشاط و اطف عنه حرارة الشوق و اجره من غم الوحشة و انسه ذكر الاهل و الولد (صحيفه ي سجاديه).