بازگشت

در آسمان چه خبر است؟


از آسمان براي هميشه بگوش هوشياران صداهاي مرموزي طنين انداز است و در آسمان مكه كه مردم از آلايش پاكند آن صدا بهتر مسموع است، آري بنيان جهان به يك نظر آوازي است ابدي، براي تعبير و اظهار منوياتي خدائي، گيتي بنيانش بر اين استوار است كه كرات كرات را و ذرات ذرات را نگه مي دارد، و هر دو جسم، با فاصله هاي كم يا زياد گوئي به هم پيام مي فرستند و يكديگر را به واسطه ي شناسائي در آغوش مهر مي گيرند و با جاذبه اي كه ناشي از شناسائي است مي گويند بايد هم ديگر را نگهداري كرد، ذرات با حرص شديد به مركز هجوم آورده و مركز هم به جانب آن ها جنبجوئي داشته و بيشتر از آن كه در يك عمارت اجزاء آن همديگر را خواهان و


سقف به كف و ديوار به ديوار پيام حمايت مي فرستند اجزاي جهان به همديگر وابسته و دلبسته و خواهان يكديگراند در جهان بي جان ذرات با ذرات، كرات با كرات با آن كه بي جان مي نمايند، همديگر را خواهان و نگهدارند، از اين وضع گيتي به گوش زعماء رشيد بشر پيامي و آوازي است كه هان در اين خانه كمتر از اجسام بي جان كه در ساختمان زمين و آسمان است نبايد بود، آنان يكديگر را مي شناسند، و به حمايت حقوق يكديگر برمي خيزند، و حقوق هيچ ضعيف را پايمال نمي كنند، پيغمبران اين راز جهان را از آسمان مي شنوند و آن را پيام خدا مي دانند جهان خود، اسرار جهان باني را به فاتحين و كشور گشايان آن روز كه كشورهاي تازه و بينوايان بي اندازه در زير بال داشتند مي گويد: و مي گفت، مي گفت كه هيچ كره ي بزرگي به بهانه ستركي خود كره ي كوچك را نمي بلعد بلكه او را در زير سايه ي مهر خود نگاهداري مي كند حرارت مي دهد، روشني مي بخشد، هان اين خورشيد است كه به همسايه گان و بينوايان، جهان جهان مهر و نوازش دارد. اي زعماي اسلام و حكماي پيشوايان از خشت و گل جهان عدالت را در نيوشيد براي ترجمه ي نواميش كون و وحي خدا صداهاي اسرار آميز ما را بشنويد و دريابيد و پيروي كنيد.

ان في السماء لخبرا و ان في الارض لعبرا.

بيت بنته حكماء الوري فهو الي الحكمة منسوب [1] از هر آسماني


اين صدا مي آيد ولي - آيا؟


پاورقي

[1] اين شعر درباره خانه زنبور گفته شده و زنبورهاي کارگر را حکماء وري دانسته اين خانه منظم در زير و خانه گيتي در زبر انسان را به حکمت و نظم مي‏خوانند جامعه انساني از کندوي عسل کوچکتر و از خانه جهان بزرگتر نيست حيف آيد که آن با بزرگي در زبر و اين با کوچکي در زير هر دو منظم باشند و جامعه انساني بين بين قرار داشته و از نظم عادلانه برکنار باشد، جائي که کوچک و بزرگ جهان به عدالت و تعاون تن در دهند ميانه را که ژاژ خواهي کند از ميان برمي‏دارند.