يك دسته شان پيش آمد ناگوار خود را كه به عهده داشتند انجام دادند و دسته ي ديگرشان به انتظارند. بار خدايا براي ما و آنها بهشت را فرودگاه و آرامگاه قرار بده و بين ما و آنان را در قرارگاه رحمتت و ذخيره هاي مرغوب از ثوابت جمع آور.

يعني اگر اين تفرقه بين ما و قيس پيش آمد ما را در جاي ديگر بهتر از اين جا به دور هم گرد آور.

كميت بن زيد اسدي درباره ي قيس مي گويد: و شيخ بني الصيدا قد فاظ قبلهم: يعني بزرگ بني صيدا در فداكاري پيش مرگ آنان شد و روايت شده كه با دست بسته به زمين افتاد و استخوان هايش خرد شد ولي رمقي در او باقي بود مردي كه نامش عبدالملك بن عمير لخمي است (قاضي كوفه و فقيه كوفه است) با كاردي آمده و ذبحش كرد بعدها كه گفتگو در اين باره مي شد او را ملامت مي كردند جواب مي داد قصدم اين بود كه راحتش كنم.

بنگريد خيانت هاي دست سياست را كه فقيهي را به جنايتي وامي دارد و بعدها عذري بدتر از گناه براي خود مي تراشد. و بهتر از آن به پيام اين مرد رشيد گوش فرادهيد.