بازگشت

برير و شب عاشورا و دعوت از بيگانگان


ابومخنف گفته: از ضحاك بن قيس مشرقي [1] روايت شده گفت شب عاشورا شبي گذرانيديم! زيرا حسين (ع) خودش و اصحابش جملگي به عبادت برخاستند، نماز مي خواندند، استغفار مي كردند، دعا مي كردند تضرع داشتند - از پاسبانان عمر سعد عده اي از سواران در موقعي كه حسين (ع) قرائت قرآن مي كرد بر ما گذشتند امام (ع) آين آيه را قرائت مي كرد:و لا يحسبن الذين كفروا انما نملي لهم خيرا لانفسهم انما نملي لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين ما كان الله ليذر المؤمنين علي ما انتم عليه حتي يميز الخبيث من الطيب (سوره 3 آيه 173).

ترجمه آيه فوق - آنان كه كافرند درباره ي ثروتي كه به آنها مي دهيم گمان نكنند كه به سود آنان است و خير خود بدانند بلكه به آنها زياد مي دهيم كه گناهشان را افزون كنند و بس و براي آنها عذابي است خوار كننده اين چنين نيست كه خداي بگذارد مؤمنين را بر اين حال كه شما داريد تا اين كه ناپاك جدا و مميز نكند.


مردي از آن سواران آيه را كه شنيد گفت مائيم پاكان به پروردگار كعبه كه جدا و مميز شده ايم از شما، مي گويد: من شناختمش و به برير گفتم: آيا مي شناسي كه كيست؟ گفت نه گفتم: ابوحريث عبدالله بن شهر سبيعي است، مردي بود مسخره و هرزه در او بيهوده كار بسيار مي شد كه سعيد بن قيس همداني سيد همدان [2] او را براي جنايتي حبس مي كرد برير شناختش و بنا بشناسائي به پاسخ او گفت اما ترا، خدا هرگز در طيبين و پاكان قرار نخواهد داد آن مرد گفت گيستي تو؟ فرمود بريرم او شناخت و گفت: انا لله. كار من سخت شد آوخ تباه شدم به خدا تباه شدم به خدا - برير فرمودش آيا ميل داري توبه كني؟ و به سوي خدا بيائي از گناهان بزرگت خلاص شوي براي اين كه به خدا مائيم كه طيب و پاكيم و شمائيد كه خبيثيد. گفت من هم به خدا بر اين مطلب گواهي ميدهم. برير گفت: خدات چه كند آيا از اين معرفت نبايد نفعي ببري؟ گفت قربانت پس با يزيد بن عذره عنزي كي مونس و همدم باشد، اينك ايشانند كه به همراه منند، برير نفرينش كرد كه رايت زشت باد كه به هر حال سفيه هستي، مي گويد پس از آن از نزد ما رخ برتافته رفتند.


بنگريد روح هرزه درائي فرصت را در موقعهاي جدي خطري هم به هرزه و شوخي از دست ميدهد.خطر تربيت بد در همين گونه مواقع طلوع مي كند.


پاورقي

[1] اين شخص مرد عجيبي است و در روز عاشورا کار عجيبي کرد وي در بين راه در قصر بني‏مقاتل بحسين (ع) برخورد و بيعت کرد بشرط آن که حسين (ع) را حمايت کند اما تا هنگامي که حمايت او از امام خطري را دفع کند و روز عاشوراء دو نفر ديگر از شهداء بودند که اين شخص اجازه گرفته راه خود را گرفته و رفت.

[2] رئيس شرطه حضرت اميرالمؤمنين (ع) و رئيس همدان و از سرداران لشگر حضرت مجتبي است در مقدمه لشگري که امام حسن به جنگ معاويه فرستاد عبيدالله و قيس بن سعد و سعيد بن قيس فرماندهان آن لشکر بودند و از شعراء است و بعد از صفين در گذشت.