بازگشت

زاهر بن عمرو كندي


(سماوي) مي گويد اين زاهر پهلواني است تجربه دار و شجاعي است مشهور و در محبت اين خاندان معروف «صاحبان سير» گفته اند كه عمرو بن حمق شهيد معروف وقتي كه در كوفه قيام كرد در مقابل زياد بن ابيه زاهر هم به همراهي او قيام كرد در گفتار و كردار همدوش و هم قطار او بود و هنگامي كه معاويه عمرو شهيد را تعقيب و جستجو مي كرد زاهر را هم تحت تعقيب گرفته سپس عمرو بن حمق را معاويه كشت ولي زاهر از دستشان جست و در سال 60 براي اعمال حج به مكه آمد و با امام (ع) ملاقاتش افتاد خود را از اصحاب حسين (ع) كرد و با آن حضرت به كربلاء حاضر شد، ساروي مي گويد در حمله ي اول كشته شد (شيخ طوسي) و ديگران مي فرمايند كه از نبيره هايش محمد بن سنان زاهري است كه صاحب روايت است از حضرت رضا و حضرت جواد (ع) وفاتش در سال 220 است در زيارت ناحيه و در زيارت رجب كه در مصباح روايت شده است (السلام علي زاهر بن عمرو).


قاضي نعمان مصري در دعائم الاسلام مي گويد از جمله كساني از صحابه پيغمبر كه از مهاجرين عرب و تابعين است كه رسول خدا بهشت را بر آنان واجب شمرده و به اين امر آنان را نامبرده است عمرو بن حمق است كه بعد از علي (ع) باقي ماند و معاويه او را تحت تعقيب گرفته بود و كوي به كوي او را جستجو مي كرد چون جزو جمعيت حجر بن عدي كندي بود كه در زمان حكومت زياد بن ابيه بطرفداري نام علي (ع) مجمع بزرگي در مسجد داشتند و احاديث آن حضرت را مذاكره مي كردند و زياد بن ابيه آنها را پراكنده كرده بود وي از معاويه گريخته بسوي جزيره رفت و به همراه وي مردي از اصحاب علي بود كه اسمش را زاهر مي گفتند تا وقتي كه در وادي نزول كردند در دل شب ماري عمرو را گزيد و صبح كه شد ورم در بدنش هويدا شد به زاهر فرمود تو از من كناره بگير و خود را از من دور كن زيرا عزيزم رسول خدا (ص) به من خبر داده كه در خون من جن [1] و هم انس شركت كنند بنابراين ناچار من كشته مي شوم يعني چون از نشانه ي زهر معلوم مي شود آخر عمر من است و من مردني هستم پس دشمن هم مي رسد بايد دشمن همين ساعت برسد، در بين اين گفتگو ناگهان سر و گوش اسب و پيشاني سوار كه در تعقيب و طلب او به جستجو بودند هويدا شد عمرو گفت اي زاهر فوري خود را پنهان كن تا هنگامي كه من


كشته شدم و آنها البته سر مرا خواهند بريد و برند وقتي كه رفتند سراغ جسد من بيا و آن را در خاك دفن كرده پنهان كن. زاهر بانگار گفت ني بلكه تيرهايم را هر چه دارم از تركش بزمين مي ريزيم و به وسيله ي تير با آنها نبرد مي كنم آن گاه كه تيرم تمام شد با تو كشته مي شوم آن شهيد گفت نه اين كار را نكن. به آن چه من از تو خواهان و خواستارم اقدام كن كه خداي به آن منفعت خواهد داد.

شايد اين منفعت آن بود كه به همراه حسين (ع) طلوع كرد و به دولت ابد رسيد.

زاهر پنهان شد و سپاه رسيدند و عمرو بن حمق را شهيد كردند و سرش را قطع كرده به همراه خود حمل كردند و آن سر اولين سري بود در اسلام كه بريده شده به جائي بردند.

سر زاهر اگر چه از سر مبارك عمرو بن حمق عقب ماند ولي با سر سروران ديگر هم سري كرد سر زاهر در ميان شهداء كربلاء يكي از ستاره هائي بود كه به دنبال قمر منير شهر به شهر مي رفت.

محدث معاصر قمي مي گويد: از اين قرار ظاهر شد كه زاهر از اصحاب اميرالمؤمنين (ع) بود و تخصصي به متابعت عمرو بن الحمق يافت و به واسطه ي آن موفق شد به دفن و پوشيدن بدن آن بزرگوار سپس توفيق او را كشاند تا آن جائي كه در ياري حسين (ع) شهادت روزيش شد.



پاورقي

[1] بمار خانگي و جانوراني که در گوشه سوراخهاي خانه‏ها يا زير زمين پنهانند جنان البيوت مي‏گويند و جن در اين جا نام اين جانوران موذي است.