بازگشت

پيام من به تو


اين هم زبان علي (ع) و هم قطار حسين (ع) گواهي و تصديقش در رحبه ي كوفه و جان فشانيش در كربلاي كوفه از آن كه جان را سر حريف خود گذاشته و نكول نكرد در هر محكمه اي سخنش مقبول است اين گونه اشخاص كه سخن را به قيمت جان مي گويند سخن آنان راست و صحيح است اين گونه سخن را مردمان گيتي مي پذيرند پيام اين رجال اينست كه اگر مبدء مقدس داري سر به زير مباش ميان يك جهان گواهي ده. عبدالرحمن مي گويد با آن كه يك نفس از عمر خود را براي يك دم بيهودگي و يك كلمه شوخي حاضر نبودم صرف كنم و در شوخي، خود و همباز خود را ملامت زده مي ديدم در پاي حق بي مضايقه جانفشاني كردم.


در گريبان خود جز حد و اقدام هر چه راه دهيد بيهوده است روزگار بجد مي گذرد فلك بجد مي چرخد جوانان را بجد رو به پيري مي برند بكوش كه مگر تو بجد از آنها عقب نماني، و به آنها برسي، ورنه چون بنگري از قافله بيرون باشي.


اللهم صلي علي محمد... كما... اداب نفسه في تبليغ رسالتك و اتعبها بالدعاء الي ملتك و شغلها بالنصح لاهل دعوتك و هاجر الي بلاد الغربة و محل الناي عن موطن رحله و موضع رجله و مسقط رأسه و مأنس نفسه ارادة منه لاعزاز دينك و استنصارا علي اهل الكفر بك. (صحيفه ي سجاديه).