بازگشت

نظر آخر به حسين كرد


همه ي كارها مقدمه ي اين نظر بود،



عشق را طي لسانيست كه صد ساله سخن

دوست با دوست به يك چشم زدن مي گويد



نگاهي به طرف حسين (ع) كرد و گفت: اي فرزند رسول خدا آيا وفا كردم؟ آيا وفا داري كردم؟ سخن هر چه مي بايد پيش گفته بود كار هر چه مي بايد كرده بود، در دم آخر مي خواست بفهمد كه چه بهره از وجودش برداشته تنها يك كلمه داشت و يك كار باقيمانده بود، در بهره برداري از وجودش به يك كلمه قانع بود آن كلمه را شنيد و خاموش شد، در دنبال اين كلمه آيا وفا كردم شنيد كه امامش (ع) فرمود آري تو پيشاپيش مني در بهشت، سپس آن همراه باوفا همسفرهايش را تنها گذاشته بديدار خدا شتافت. سفارشي است كه اين شهيد را فراموش نكنيد (بدي) درباره ي سعيد گفته:



1- سعيد بن عبدالله لا تنسينه

و لا الحراذ آسا زهيرا علي قسر



2- فلو وقف الصم الصخور مكانهم

لمارت علي سهل و دكت علي و عر



3- فمن قائم يستعرض النبل وجهه

و من مقدم يلقي الاسنة بالصدر



1- مباداد سعيد بن عبدالله را فراموش كني و نه آن حر رياحي را در آن هنگامه ي كه به كمك زهير با بي رمقي خود را مي كشاند.

2- از آنكه اگر در جاي آنان كوه پرسنگ ايستاده بود البته به لرزش مي افتاد بالاي دشت مي ريخت و بر فراز هامون ريز ريز مي شد.


لايق هيچ يك فراموشي نيست.

3- چه آن يك تن كه سر پا در برابر پيكان صورتش را عرضه مي كرد و چه آن يك نفر پيشروي كه با سينه بملاقات سر نيزه مي رفت [1] .


پاورقي

[1] در زيارت ناحيه است. السلام علي سعيد بن عبدالله الحنفي القائل للحسين (ع) و قد اذن له في الانصراف لا و الله لا نخليک حتي يعلم الله انا قد حفظنا فيک غبية رسول الله و الله لو اعلم اني اقتل ثم احبي ثم احرق ثم اذر و يفعل بي‏ذلک سبعين مرة ما فارقتک حتي القي حمامي دونک و کيف لا افعل ذلک و انما هي موتة او قتله واحدة ثم بعدها الکرامة التي لا انقضاء لها ابدا فقد لقيت حمامک و واسيت امامک و لقيت من الله الکرامة في الدار المقامة حشرنا الله معکم في المستشهدين.