بازگشت

امير بصراوي از بيراهه به مكه مي آيد


ثم خرج و ابناه... و قوي في الطريق. اي تتبع الطريق القواء اي القفر الخالي.



هواي كعبه چنان مي دواندم بنشاط

كه خارهاي مغيلان حرير مي آيد



از مكه بيرون آمد راه بيابان هاي دور دست را پيش گرفت تا خود را به حسين (ع) رسانيد.

(آري راه بي سر و ساماني را پيمود تا به سامان رسيد).

حسين (ع) در مكه در قسمت ابطح منزل گرفته بود.

(جلگه مكه چون سيل گير شعاب و دره هاي آن مي شود و ريگزار و شن زار است آن را بطحاء گويند. اصلا مكه دو قسمت است بطحا و شبعها).

وي پس از استراحت در بنه ي خويش آهنگ ديدار امام (ع) كرد. بقصد حضرت او بيرون آمده به كوي حسين (ع) روان شد. از طرف ديگر امام (ع) هم از آمدن او خبر يافته بود و به جستجوي او رفته تا در بنه و آسايشگاه او وارد شده و آن جا به انتظار او نزول اجلال كرده به عرض


او رسانده شد كه وي به سوي منزل شما رفته امام (ع) در بنه او نشسته بود (زهي مهر و يگانگي. زهي بزرگي و بزرگواري) باري ابن ثبيط عبدي بمنزل حضرت كه رسيد و شنيد كه آن حضرت به سراغ او بيرون رفته است به منزل خود بازگشت. و خط سير امام (ع) را گرفت و تا وقتيكه رسيده ديد كه امام (ع) در منزل اوست گفت:

بفضل الله و برحمته فبذالك فليفرحوا.

خواندن اين آيه بدان ماند كه به خود بگويد. من و اين دولت؟



باور از بخت ندارم كه تو مهمان مني

خيمه ي سطنت آن گاه سراي درويش



ان بيتا انت ساكنه

غير محتاج الي السرج



وجهك الوضاء حجتنا

يوم ياتي الناس بالحجج



ترجمه آيه به فارسي چنين مي آيد: به فضل خداست و از رحمت اوست يعني نه از استحقاق مي بايد به اين گونه فضل رحمت خشنود بود. خلاصه آن كه اين نه از بخت ماست بلكه فقط از فضل خداست كه يار در منزل ماست.

پس از قرائت آن آيه گفت السلام عليك يا بن رسول الله. پس از آن بر امام سلام كرد و روبروي حضرت او نشست بعد بقصد خويش كه براي آن آمده بود امام را خبر داد حسين (ع) درباره ي او دعاي خير كرد.

سپس به بنه و خرگاهش را ضميمه ي خرگاه حضرت كرد.

چون حسين (ع) دعاي خير درباره ي او كرد، الحق خونش و كليه ي شئونش به آن حضرت پيوسته شد.

هميشه با آن حضرت بود تا به كربلاء آمده و در برابر چشم


امام (ع) كشته شد، خودش بمبارزه و دو پسرش در حمله اول كه لشكر امام (ع) صورت دفاع به خود گرفتند شهيد شدند، ساروي چنين ذكر كرده، در سوگواري ايشان و سوگواري دو پسرش بعد از قضيه ي طف پسر ديگرش عامر بن يزيد مرثيه ي سوزناكي گفته ابوالعباس حميري و ديگر مورخين ابياتش را ضبط كرده اند.



1- يا فرو قومي فاندبي

خير البرية في القبور



2- و ابكي الشهيد بعبرة

من فيض دمع ذي درور



3- وارثي الحسين مع التفجع

و التاوه و الزفير



4- قتولا الحرام من الائمة

في الحرام من الشهور



5- و ابكي يزيد مجدلا

و ابنيه في حر الهجير



6- متزملين دمائهم

تجري علي لبب النحور



7- يا لهف نفسي لم تفز

معهم بجنات و حور



1- اي فروه به پاي خيز و ندبه آغاز كن براي آن بهترين خلايق حسين (ع) كه در قبر آرميده.

2- گريه كن براي آن شهيد گريه اي كه اشكش از سر چشمه ي ديدگان مانند سيلاب از رخسار بريزد.

3- حسين را مرثيه بسراي وليكن مرثيه اي كه يا درد و آه و فغان و ناله همراه باشد.


4- اين امام محترم را كشتند، در اين ماه محرم محترم

5- گريه كن براي ابن ثبيط عبدي به خون آغشته و براي دو پسرش كه در گرماي سوزان دور بر روي خاك افتاده اند.

6- گريه كن بر آغشته گاني كه به جامه ي خون خود را پوشانيده اند خون از ايشان بر سينه و گردن حمايل وار روانست.

7- فسوسا دريغا! بر خودم كه به همراه آنان بجنات و بهشت و حور دست نيافتم.