بازگشت

شرايط انتخاب حكام در نظر افلاطون


مي گويد: افضل اين «شيوخ» بايد براي حكومت انتخاب شوند ولي معيار افضليت اين است:

افضل كشاورزان آنست كه ميلش بكشت و زراعت و كشاورزي بيش باشد پس بايد با فضيلت حكام از اين رو «داوري» كرد كه حكام


هر كدام در هشياري بر آئين و بيداري بر مصالح دولت ممتاز باشند و توانائي و حرص او بر مصالح خلق بيش آيد بايد«حاكم» باشد و ما مي دانيم كه انسان به آن چيزي بيشتر حرص دارد كه به آن محبت دارد و بناچار اين چنين كس كه حرص بر مصالح خلايق و دولت دارد محبت فوق العاده اي به آنان دارد چون معتقد است مصلحت آنان با مصلحت او يكي و روش او به نيكي و بدي و خوشي و ناخوشي آنان مربوط است پس بنابراين لازم است كه از ميان تمام فارغ التحصيل ها افرادي را انتخاب كنيم كه (در سراسر عمر) در قيام بهر كاري كه براي دولت خود مفيد مي دانند بغيرت ممتاز باشند و آن چه را به زيان دولت مي دانند كنار افكنند و از اين قرار لازم است كه ما آنها را در تمام اطوار حيات تحت مراقبت قرار دهيم كه ببينيم آنان چنانكه مي خواهيم بر اين يقين و اعتباد ثابتند بطوري كه هيچ نيرو و افسوني آنها را تكان نمي دهد كه اين اعتقاد را به پشت سر افكنند بلكه همواره خود را در برابر هر نيرو و افسوني اقناع مي كنند به آن كه بر آنان واجب است كه آن چه براي دولت افضل است انجام دهند و باين يقين خود ثابت مي باشند.