بازگشت

عمل نشدن به حق


امام حسين (ع) بيش از هر كس ديگر در تصوير زمانه خويش كوشيده است. وي تحول را در خطبه اي بيان مي دارد: «اما بعد فقد نزل بنا من الامر ما قد ترون و ان الدنيا قد تغيّرت و تنكّرت و ادبر معروفها و لم يبق منها الا صبابة كصبابة الاناء و خسيس عيش كالمرعي الوبيل، الا ترون الي الحق لا يعمل به و الي الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاء الله فاني لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما»؛ [1] .

اما بعد، بر ما همان فرود آمد كه مي بينيد؛ به راستي اوضاع زمان دگرگون شده، زشتيها آشكار و نيكيها و فضيلتها از محيط ما رخت بسته، از ارزشهاي انساني چيزي جز اندكي به مانند قطره هاي مانده در ته ظرف آب، چيزي نمانده است، مردم در زندگي ننگين و ذلت باري به سر مي برند كه نه به حق عمل مي شود و نه از باطل روگرداني مي شود. شايسته است در چنين محيط پليدي، انسان مؤمن فداكاري كند و به ديدار حق بشتابد. من در چنين فضايي مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران را چيزي جز نكبت نمي دانم.»


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، 2 و 5. لهوف:69.