بازگشت

ارسال نامه شهيد كربلا به اهل كوفه بوسيله ي عبدالله بن يقطر


امام حسين عليه السلام از بين راه قبل از آگاهي از كشته شدن مسلم بكوفيان نامه نوشت و مرقوم فرمود كه بر طبق نامه مسلم بن عقيل شما بعهد خود باقي هستيد و من بسوي شما رهسپارم نامه را بعبدالله بن يقطر داد عبدالله نامه را گرفت، و حركت كرد در قادسيه مأمورين او را گرفتند و به نزد حصين بن


نمير بردند دستور داد او را بررسي نمائيد اگر نامه اي داد در آوريد عبدالله فورا نامه را پاره كرد كه قابل خواندن نبود او راكت بسته به نزد ابن زياد بردند گفت چه كسي و اينجا چرا آمدي؟ گفت يكي از شيعيان علي و حسين هستم گفت چرا نامه را پاره كردي؟ گفت براي اينكه تو نفهمي چه نوشته ابن زياد گفت نامه از كه و براي كي بود؟ گفت از حسين (ع) براي جماعتي از اهل كوفه ابن زياد گفت آنان كيانند؟ گفت نميدانم بغضب آمد گفت بايد نام آنها بگوئي و حسين (ع) و پدرش و برادرش را لعن نمائي و الا دستور ميدهم بدنت را قطعه قطعه نمايند گفت اسامي آنها را نميگويم ولي به منبر ميروم و آن قدر كه تو ميخواهي لعن ميفرستم رخصت گرفت رفت بر منبر پس از ثناي خدا و رسول خدا بر علي و اولادش صلوات متواتر فرستاد و ابن زياد و پدرش را لعن كرد و مردم را ندا كرد و گفت مردم من از حسين در بطن رمه جدا شدم و از طرف او بجانب شما رسول هستم اجابت كنيد امام خود را ابن زياد دستور داد او را بر بالاي بام بردند و بزير انداختند هنوز رمقي در تن داشت يك نفر سرش را بريد. [1] .


پاورقي

[1] ناسخ ج 2 ص 147.