بازگشت

گريه و ناله بر شهيد كربلا از موجودات


ابي بصير ميگويد: امام باقر (ع) فرمود: انس و جن و پرندگان و وحوش


بر حسين بن علي (ع) گريستند تا اشكشان جاري گرديد [1] .

حارث اعور نقل ميكند علي (ع) فرمود: پدر و مادرم بقربان حسين (ع) كه در پشت كوفه او را ميكشند بخدا سوگند گويا مي بينم انواع حيوانات وحشي را كه گردنها بسوي قبر او كشيده اند و گريه ميكنند و بر او نوحه سرائي مي كنند از شب تا صبح بنابراين اي مردم بترسيد و بر حسين ستم نكنيد [2] مفضل بن عمرو گروهي ديگر ميگويند: از امام صادق (ع) شنيدم فرمود: زمانيكه حسين بن علي (ع) كشته شد آسمانهاي هفت گانه و زمينهاي هفت گانه و آنچه در آنها و ما بين آنها بود و تمام جانداران كه در آسمانها و زمين هستند و بهشت و دوزخ و تمام خلق خدا آنچه نهان و آشكار است بر وي گريستند. [3] .

باز مفضل بن عمر و جمعي ديگر ميگويند: از امام صادق (ع) شنيديم فرمود زمانيكه حسين (ع) كشته شد تمام خلق بر او گريستند جز سه طايفه كه يكي از آنها آل عثمان را برشمرد.

[4] .

زراره روايت ميكنداز امام صادق (ع) كه فرمود: اي زراره آسمان چهل روز بر حسين (ع) خون گريه كرد، و زمين چهل روز بر حسين اشك سياه ريخت، و خورشيد چهل روز در غم وي گرفت (كسوف شد)، كوهها تكه تكه شد درياها از هم پاشيد ملائكه چهل روز بر حسين (ع) گريستند، هيچ زني از ما خانواده خضاب نكرد وسرمه نكشيد وروغن بخود نزد و سر خود را شانه نكرد تا وقتيكه سر ابن زياد را آوردند و بعد از حسين (ع) پيوسته گريه ميكرديم جدم هر وقت حسين (ع) را ياد ميكرد آنقدر مي گريست كه محاسن او از اشك چشمش تر ميگرديد هر كس او را ميديد گريه ميكرد فرشتگاني كه نزد قبر او


هستند نيز گريه ميكنند كه هر فرشته اي در فضا و آسمان از گريه ي آنان ميگريند زمانيكه روح حسين از جسدش خارج شد، جهنم چنان نفسي كشيد كه نزديك بود زمين منشق گردد، و زمانيكه يزيد و ابن زياد مردند جهنم صيحه اي كشيد كه اگر خداوند بوسيله ي مأموران آنرا نگه نميداشتند تمام اهل زمين ميسوختند اگر خداوند بآن اذن ميداد همه چيز را ميبلعيد و چيزي باقي نمي ماند ولي خداوند جلوش را گرفت و چند بار از دستور مأمورين سرباز زد تا اينكه جبرئيل آمد و جهنم را آرام كرد، جهنم بر حسين گريه و ناله ميكند، و دهن باز ميكند براي بلعيدن قاتل حسين. اگر خداوند بواسطه ي حجتهاي خود كه در زمين هستند (ائمة) زمين را حفظ نميكرد زمين وارونه ميگرديد و در موقع نزديك شدن قيامت زلزله در زمين زياد ميشود، و هيچ چشمي و اشكي پيش خداوند با ارزشتر از چشم و اشكي كه بر حسين بگريد نيست. و هر كس كه بر حسين (ع) گريه ميكند فاطمه (ع) و رسول خدا (ص) از آن خبر دار ميشود و باعث خوشحالي و موجب اداي حق ما ميگردد و تمام بندگان در روز محشر گريانند مگر چشمي كه بر حسين گريه كرده باشد كه با خوشحالي و چشم روشن وارد محشر ميگردد و آثار مسرت ازچهره ي او نمايان است و همه مردم در ترسند ولي گريه كنندگان بر حسين آسوده و مطمئن ميباشند مردم بحساب عرض ميشوند ولكن آنان با حسين (ع) هم سخن و هم كلامند در زير عرش و سايه ي آن و از سختي حساب و از آن روز بيمي ندارند بآنها گفته ميشود وارد بهشت شويد آنان ابا دارند از ورود در بهشت و هم نشيني با حسين مقدم ميدارند حور العين بدنبال آنها ميآيند و ميگويند، ما و غلمان بهشت اشتياق ملاقات شما را داريم آنان توجهي بحور العين نميكنند زيرا كه از مقام والا و انجمن كه دارند بديگر جهات بي توجهند و دشمنان آنان بسوي آتش ميبرند بعض را جلو سرشان ميگيرند و كشان كشان ميبرند و بعضي ميگويند ما شفيعي نداريم و آيا براي ما دولت و قدرتي


نيست و آن دشمنان مقام اين افراد را ميبينند و ياراي رفتن آنجا را ندارند و نميتوانند به آنها نزديك شودند و ملائكه از جانب همسران بهشتي و خدمتكاران آنها برايشان پيغام مي آورند كه چه كرامتهائي براي شما هست و چه نعمتي برايتان تهيه شده. جواب ميدهند: خواهيم آمد انشاء الله ملائكه اين خبر را به آنها ميرسانند شوق جفت ها زياد ميشود كه چه كساني جفت ما هستند و چه اهميتي دارند كه هم نشين حسين هستند حسينيها ميگويند حمد خدا را خدائيكه ما را ايمن و فزع و ترس را از ما برطرف كرد و ما را از ناراحتيهاي قيامت نجات داد از آنچه ميترسيديم ايمني داد سپس تختهاي روان و وسيله ي سواري كه روي اسپها قرار دارد براي آنان ميآورند و آنها روي آن مينشينند و درود و تحيات بر خدا ميفرستد و وي را شكر ميكنند و بر محمد و آل او صلوات ميفرستند تا اينكه بمنازل خود ميرسند. [5] .

ابو بصير ميگويد: خدمت امام صادق (ع) بودم پسر حضرت وارد گرديد حضرت باو خوش آمد گفتند و درباره اش دعا كردند و فرزند خود را بغل گرفتند و بوسيدند و فرمود: خدا كوچك شمارد آنكه شما را كوچك شمرد و انتقام بگيرد از كسيكه شما را تنها بگذارد و ياري نكند آنكه دست از ياري شما بردارد و لعنت نمايد كشنده ي شما را و خداوند نگاهدارنده و حافظ و ياري كننده ي شما باشد، همانا گريه زنها و انبياء و صديقان و شهداء و ملائكه بطول انجاميد و بدرازا كشيد سپس گريه كرد و فرمود: موقعيكه باولاد حسين (ع) نظر ميكنم نميتوانم خود را نگهدارم از مصائبيكه بر پدرشان و خودشان وارد گرديد. اي ابو بصير فاطمه (ع) بر حسين ميگريد و صيحه ميزند چنانكه آتش جهنم بجوش مي آيد چنان صدائي از دوزخ بلند ميشود كه اگر ملائكه گريه فاطمه را نشنوند و دوزخ را بحال خود بگذارند تمام اهل زمين را ميسوزاند ولي ملائكه دوزخ


را نگاه ميدارند، درهاي آنرا مي بندند لكن جهنم ماداميكه فاطمه گريه ميكند آرام نميشود مگر اينكه ساكت شود موقعيكه فاطمه گريه ميكند بر حسين نزديك است درياها از هم پاشيده شود و در هم داخل گردد بر هر قطره اي از آب درياها ملكي موكل است زمانيكه صداي آب را ميشنود با پر خود آب را خاموش ميسازد و جلو طغيان آن را ميگيرد و از ترس اينكه تمام دنيا بهم بريزد و اهل زمين نابود شوند ملائكه پيوسته با شفقت و مهرباني ميگريند بر حسين از جهت گريه فاطمه (ع) و دست تضرع و زاري بجانب خدا برميدارند و همين طور اهل عرش و آنانكه بر دور عرش هستند، صداي ملائكه بتقديس خداوند بلند ميشود از ترس نابودي اهل زمين اگر يك صدا از آن صدها بزمين برسد تمام كوهها از هم پاشيده ميشود و تمام زمين زلزله ميشود. ابو بصير ميگويد: عرضكردم اين امر بزرگي است فرمود: آنچه نشنيده اي از اين بزرگتر است اي ابو بصير نميخواهي و دوست نداري از كساني باشي كه فاطمه را خوشحال نمائي؟ همچه كه اين جمله را شنيدم چنان گريستم كه ديگر قادر بر سخن گفتن نبودمن و حضرت نيز قادر بر تكلم كردن نبود. سپس حضرت بلند گرديد و به مصلاي خود رفت و به نماز و دعا مشغول گرديد من بيرون آمدم با همان حالت و آن شب غذا نخوردم و خواب نرفتم شب را صبح كردم روزه دار و ترسناك تا اينكه آمدم خدمتش ديدم ساكت گرديده آنوقت حالم بجا آمد و خدا را حمد كردم از اينكه بلائي بر من نازل نشد. [6] .



پاورقي

[1] کامل الزيارة ص 79.

[2] کامل الزيارة ص 79.

[3] کامل الزيارة ص 80.

[4] همان کتاب.

[5] کامل الزيارة ص 80.

[6] کامل الزيارات ص 82.