بازگشت

اعلام شهادت به آدم


آدم ابوالبشر بر شهيد كربلا گريست و توبه اش قبول شد

سيد جليل مير جهاني ميگويد: در حديث وارد شده كه چون خداي تعالي خواست كه توبه ي آدم را قبول فرمايد جبرئيل را بنزد او فرستاد تا به او تعليم دهد كه بگويد: يا حميد بحق محمد و يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الحسن يا قديم الاحسان بحق الحسين و منك الاحسان.

از كتاب در الثمين نقل شده كه چون كلام جبرئيل بنام نامي حسين رسيد آدم از شنيدن نام او دلش شكست و اشكش جاري شد سبب از جبرئيل پرسيد در جواب گفت: اين فرزند تو بمصيبتي گرفتار ميشود كه تمام مصيبتها پيش او كوچك است آدم گفت: آن مصيبتها چه باشد؟ جبرئيل گفت: اين فرزند تو كشته مي شود در حال تشنگي از وطن دور تنها نه ياري نه ياوري اگر ببيني او را شدت تشنگي به قدري است كه ميان او و آسمان مثل دود سياه و او صدا ميزند آه از تشنگي آه از كمي ياور احدي جوابش نگويد مگر با شمشيرها و شربتهاي مرگ پس با همين حال سر او از قفا بريده ميشود مثل سر گوسفند و خيمه هايش را غارت ميكنند و سر او و سر يارانش را بالاي نيزه زنند و با زنانش در شهرها


بگردانند از قبل در علم خدا گذشته پس آدم و جبرئيل هر دو مانند زنيكه جوانش مرده باشد گريه كردند و بنا بروايات ديگر ساير ملائكه كه آنجا بودند تمام گريه كردند و اين واقعه در زمين عرفات بوده و اين گريه آدم سبب آمرزش او شد [1] .


پاورقي

[1] البکاء للحسين ميرجهاني ص 151.