بازگشت

نمونه از مناظره شهيد كربلا با عمر بن خطاب


عبيد بن حسين ميگويد: حسين (ع) فرمود: نزد عمر بن خطاب آمدم ديدم بر منبر است من هم به منبر بالا رفتم. گفتم: از منبر پدرم بزير بيا و بر منبر پدرت بالا رو. عمر گفت: پدرم منبري نداشت. امام حسين (ع) ميفرمايد: مرا گرفت و نزد خود نشانيد، بعد مرا با خود به منزل برد و پرسيد: اين سخن را چه كسي بتو آموخته؟ گفتم: كسي بمن نياموخته... تا اينكه ميفرمايند: روزي براي ملاقات با عمر رفتم متوجه شدم او با معاويه خلوت كرده پسرش


درب خانه ايستاده بود، برگشت و داخل خانه نشد من هم برگشتم. بعد از آن عمر را ديدم. پرسيد نزد ما نيامدي؟ گفتم: آمدم ولي تو با معاويه خلوت كرده بودي با پسرت برگشتم. عمر گفت تو اولي باذن دادن هستي، همانا اين موئيكه بر سر من است پس از اراده خداوند واسطه ي روئيدن آن شما هستي. [1] .



پاورقي

[1] فضائل الخسة ج 3 ص 267.