بازگشت

شهيد كربلا مردم را به تفكر و عبرت گرفتن دعوت مي نمايد


فرمود اي فرزند آدم دمي بينديش و با خويشتن بگو كه پادشاهان جهان و جهانمداران كجايند كه خرابيهاي جهان را آباد ميكردند و جويهاي آب حفر مينمودند و درختان آنانرا ميكاشتند و شهرهاي آن را آباد مي ساختند بكجا شدند صاحبان ثروت، از ثروت و همه چيز خود با بي ميلي جدا كشتند و ديگران وارث آن گرديدند ما نيز بزودي به آنان خواهيم پيوست اي فرزند آدم بياد آور بستر مرگ و خوابگاه قبر خويشتن را يادآور هنگامي را كه در پيشگاه عدالت الهي اعضاء و جوارحت بزيانت گواهي خواهند داد روزي را بيادآور كه قدمها در آن روز ميلرزد و دلها در تنگناي سينه فشرده ميشود روزيكه عده اي در آن روسفيد گردند و رازها از پرده بيرون افتد و ميزان عدالت الهي براي سنجش نيك و بد بكار افتد اي فرزند آدم بياد آور مردن پدران و فرزندانت را كجا بودند و


اكنون رهسپار چه جائي شده اند مي بينم كه تو نيز بهمين زودي بآنان خواهي پيوست و باعث عبرت ديگران خواهي شد و سپس چند شعر خواند كه ممكن است معنايش اين باشد:

كجايند پادشاهانيكه نتوانستند خود را از مرگ حفظ نمايند تا آنكه از دست ساقي اجل شربت مرگ نوشيدند اين است شهرهائيكه در اطراف جهان خالي افتاده است و پس از آباداني باز خراب گشته و آباد كننده اش در كام مرگ است، ثروت را براي وارثان جمع ميكنيم و اين خانه و آشيانهايي است كه ميكوشيم و مي سازيم براي اينكه خراب و ويران گردد. [1] .



پاورقي

[1] بلاغة الحسين اعتماد ص 34 ترجمه کاظمي.