بازگشت

حلم و بردباري شهيد كربلا


در مورد حلم شهيد كربلا نوشته اند كه حلم و نگهداري خود در مقابل بديهائي كه بوي ميكردند از صفات ظاهر آن بزرگوار بود.

نويسنده ي كتاب حياة الامام الحسين (ع) مينويسد: اهل خبر و مطلعين اجماع دارند بر اينكه در اين صفت به جد بزرگوارش اقتداء نموده بود و در مقابل گناه گنه كار عكس العمل كيفري نشان نميداد بلكه احسان و لطف ميفرمود و بقدري اين صفت از آن بزرگوار مشهور شده بود كه بعضي از غلامانش از اين موقعيت استفاده كرد و كار خلافي انجام داد حضرت دستور داد او را ادب نمايد غلام صدا بلند نمود و عرضكرد: اي مولاي من خدا ميفرمايد: «الكاظمين الغيظ» آقا دستور داد او را رها سازند فرمود: كظم غيظ نمودم. غلام عرض كرد: «و العافين عن الناس» حضرت فرمود: تو را عفو كردم. عرض كرد: «و الله يحب المحسنين» حضرت فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم سپس امر فرمود به او مقداري مال بدهند تا نياز پيدا نكند كه از مردم چيزي طلب كند. [1] .

از عصام بن مصطلق شامي نقل شده كه گفت داخل شدم بمدينه چو حسين (ع) را ديدم تعجب نمودم از روش نيكو و منظره ي پاكيزه ي او حسد مرا وادشت كه ظاهر نمايم بغض خود را كه در سينه داشتم از پدر او، نزديك شدم و سؤال نمودم توئي پسر ابوتراب؟فرمود: بلي پس هر چه توانستم بخودش و پدرش دشنام دادم آن آقا يك نظر رأفت و عطوفتي به من فرمود و گفت اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمان الرحيم خذالعفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين الخ» سپس فرمود: سبك و آسان كن كار را طلب آموزش كن براي خودت و براي من اگر طلب ياري نمائي ياريت نمايم و اگر طلب عطا كني عطا كنم واگر طلب


ارشاد نمائي ارشادت نمايم عصام گفت نادم شدم. آقا بفراست دريافت فرمود: «لا تثريت عليكم لايوم يغفر الله لكم و هو ارحم الراحمين» عيبي ندارد آقا فرمود: اهل شام نيستي؟ عرضكردم بلي فرمود: اين عادت در شاميان از اثر معاويه است. فرمود: هر حاجت داري بگو ادا خواهد شد. عصام گفت از اين اخلاق در مقابل آن همه جسارت ميخواستم زمين باز شود فرو بروم آهسته بيرون آمدم كه متوجه نشود و بعد از آن مجلس محبوبترين خلق بود پيش من [2] .


پاورقي

[1] حياة الحسين ج 1 ص 124.

[2] منتهي الامال ج 1 ص 209.