بازگشت

صلصائيل از بركت شهيد كربلا مورد عفو الهي قرار گرفت


از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ملكي بود صلصائيل نام داشت خداوند او را بانجام امري مبعوث فرمود و او در امتثال امر الهي اهمال نمود خداوند بال او را گرفت و جناحين او را شكست و او را در يكي از جزيره هاي دريا افكند اين بود تا آن شب كه حسين (ع) متولد گشت و فرشتگان بفرمان خدا براي تهنيت رسول خدا و علي زهرا (ع) از آسماني به آسماني فرود مي آمدند موقعيكه به آن جزيره رسيدند صلصائيل گفت بكجا ميرويد؟ جواب دادند: امشب مولودي متولد گشته كه بعد از جدش محمد و پدرش علي و مادرش


فاطمه و برادرش حسن از همه موجودات اكرم و اشرف است و او حسين است و ما از خدا اجازه گرفته ايم كه حبيب او محمد را به آن مولود تهنيت گوئيم صلصائيل گفت: اي فرشتگان خدا من سؤال ميكنم از شما بخداوندي كه پروردگار من و شماست و به حبيب او محمد ص و بحق اين مولود مرا با خود ببريد بسوي حبيب خدا و خواستار شويد از او و من نيز خواهنده شوم كه از خداوند تعالي بخواهد بحق اين مولوديكه به او عطا فرموده جنايت مرا عفو نمايد و شكسته شدن جناحين مرا جبران نمايد و مرا بآن مقام رساند كه با ملائكه مقربين باشم پس او را بسوي رسول خدا بردند و آن حضرت را بولادت حسين (ع) تبريك گفته و قصه صلصائيل را بعرض رساندند و خواستار شدند كه از خداوند بخواهد تا صلصائيل را عفو فرمايد و بالهايش را بدهد پس رسول خدا برخواست و نزد فاطمه آمد و فرمود فرزند من حسين (ع) را بمن ده فاطمه حسين را به نزد پدر آورد در حاليكه قنداق بود رسول خدا آن طفل را روي دست گرفت و بنزد فرشتگان آورد ايشان تهليل و تكبير نمودند و خداي را حمد گفتند و بر رسول خدا درود فرستادند در اين وقت رسول خدا رو بقبله و توجه بجانب آسمان نمود وعرض كرد: خدا تو را قسم ميدهم بحق فرزند حسين از جرم صلصائيل در گذر پرهاي شكسته او را جبران فرما او را با ملائكه بمقام خود بازفرست و اين دعا باجابت مقرون گشت. [1] .



پاورقي

[1] ناسخ التواريخ، ج 1 ص 20 چاپ جديد.