بازگشت

رسول خدا اول كسي ميباشد كه اقرار به خدا نموده


امام صادق مي فرمايد:


بعضي قريش از رسول خدا پرسيدند: بچه چيز بر پيامبران برتري يافتي در حاليكه در آخر آنان مبعوث شدي و آخرين آنان هستي - فرمود: من نخستين كسي هستم كه ايمان به خدا آوردم، و هنگاميكه خداوند پيمان گرفت از پيامبران و آنانرا به نفسشان گواه قرار داد و فرمود: «الست بربكم» آيا من پروردگار شما نيستم؟ اول پيامبري كه جواب مثبت داد و گفت «بلي» من بودم بنا بر اين در اعتراف به خداوند بر همه سبقت دارم [1] .

بهر صورت فضائل و مناقب رسول اكرم (ص) به شماره نمي آيد.

ابو سعيد ميگويد: رسولخدا فرمود: در روز قيامت سيد و بزرگ فرزندان آدم منم. و پرچم حمد و ستايش بدست من است تمام پيامبران - آدم و سايرين - در زير پرچمم من جمعند و اول كسيكه از زمين بيرون ميآيد من هستم. [2] .

ابن عباس نقل مي كند: جمعي از ياران رسول خدا نشسته بودند و منتظر آمدن وي بودند، و با همديگر صبحت ميكردند، بعضي اظهار كردند شگفتا خداوند ابراهيم را خليل خود قرار داد، بعضي گفتند از اين شگفت تر آنكه خداوند با موسي تكلم نمود، گروهي ديگر گفتند عيسي كلمه و روح خداست عده اي گفتند خدا آدم را برگزيد، رسول خدا گفتار آنان را شنيد بعد از ورود فرمود: اظهارات شما را شنيدم، درست است: ابراهيم خليل خداست و موسي به تكلم كردن خدا با وي مفتخر گرديد و عيسي روح و كلمة الله است و آدم برگزيده ي خداست، آگاه باشيد من حبيب و محبوب خدايم، در روز قيامت پرچم ستايش بدست من است، روز قيامت نخستين شفاعت كننده من هستم،


اولين شخصي كه گناهكاران وي را شفيع قرار ميدهند من هستم، پيش از همه من حلقه ي درب بهشت را حركت ميدهم و خدا باز ميكند در بهشت را براي من و مرا داخل بهشت ميگرداند و بينوايان از مؤمنان هم نشين من هستند، والاترين جهانيان از اولين و آخرين من هستم.

[3] .

در پان: بايد بگوئيم كه بزرگترين معرف رسول الله قرآن كتاب آسماني است در آن آيه كه ميفرمايد: و انك لعلي خلق عظيم [4] اين بود فشرده از فضائل و مناقب جد بزرگوار حضرت امام حسين عليه السلام.

و اما جد ديگرش: جناب ابو طالب:

نمونه اي از رواياتي كه بر شرافت و بزرگواري وي دلالت دارد بنحو اختصار در اينجا ميآوريم:

روايات فراواني داريم كه ابو طالب به رسول خدا (ص) ايمان آورد، لكن ايمان خود را بخاطر حفظ و امنيت بني هاشم از كفار قريش و مشركان پنهان ميكرد. و نيز در روايت وارد شده كه جريان ايمان ابو طالب، همانند اصحاب كهف است.

باز در حديث آمده: ابو طالب حامل وصيتها و سفارشهائي بود كه به رسول خدا (ص) رسانيد. همچنان روايت شده كه روز قيامت، نور ابوطالب تمام انوار را تحت الشعاع خود قرار ميدهد، و نابود ميكند جز پنج نور، و چنانچه ايمان ابوطالب را با ايمان تمام مردم بسنجند ايمان او بر همه برتري و رجحان دارد.

علي عليه السلام دوست ميداشت كه اشعار پدرش را بخوانند و بنويسند، ميفرمود: اشعار ابوطالب را ياد گيريد و به فرزندان خود تعليم دهيد، زيرا


كه او بر دين خدا بود و در اشعارش علوم فراواني است. [5] .

اما جده اش خديجه:

مقام و منزلت او بر همگان روشن است، و در شرح زندگانيش بسيار گفته و نوشته اند و در اينجا فقط بيك حديث اشاره ميكنيم: از امام باقر (ع) نقل شده، كه رسول خدا (ص) فرمود: آن شبيكه به معراج رفتم مرا بآسمان بردند هنگام مراجعت از جبرئيل پرسيدم: از من خواسته اي داري؟ گفت سلام خدا و سلام من را به خديجه برسان. پيغمبر فرمود: وقتيكه پيام را به خديجه ابلاغ كردم، خديجه گفت: خداوند سلام است و سلام از اوست و بسوي او است سلام و بر جبرئيل است سلام [6] .

اما پدر بزرگوارش:

علي ابن ابيطالب بزرگواري و عظمت و مقام او بر همه ظاهر و هويداست و مانند آفتاب ميدرخشد بنابر اين نيازي نيست كه در اين باره سخني بگوئيم: ولي از براي تبرك و تيمن احاديثي چند در فضائل و مناقب آن حضرت نقل ميكنيم:

1- امام رضا عليه السلام از پدران گرامي خويش نقل مينمايد: رسول خدا (ص) فرمود: من و علي از يك نور هستيم [7] .

2- امام هشتم علي بن موسي الرضا (ع) از رسول خدا نقل كرد: كه آنچه از مردم سؤال ميشود و موجب توقف آنان ميگردد و در آيه ي شريفه ي: وقفوهم انهم مسئولون» بآن اشاره شده، ولايت علي (ع) است [8] .

3- باز امام هشتم از رسول اكرم نقل ميكند: كه بعلي (ع) فرمود:


تو از من و من از تو هستم. [9] .

4- امام هشتم فرمود: رسول اكرم (ص) به علي (ع) فرمود: يا علي تو بهترين افراد بشري شبهه نمي كند در تو جز كافر [10] .

5- امام هشتم (ع) ميگويد: رسول خدا فرمود: هر كه من ولي (و سر پرست) اويم و بعد از من علي ولي و سرپرست اوست، و هر كه من پيامبر اويم بعد از من علي امام و پيشواي اوست

[11] .

اما مادرش فاطمه زهراء:

دختر پيامبر گرامي اسلام، مقامش و عظمتش زياده از آن است كه در اين مختصر بگنجد اما بچند گفته از رسول خدا درباره ي او اكتفاء ميكنيم: فرمود: خدا غضب ميكند بغضب تو و راضي ميشود برضايت تو. فاطمه پاره تن من است هر كه او را بيازارد مرا آزرده. فاطمه سيده و بزرگ تمام زنهاي جهان است. [12] .

و اما جده ديگرش فاطمه بنت اسد كه بلندي و مقام و عظمت شأن و جلالش بس است كه تنها فردي بود در عالم باذن پروردگار ديوار كعبه شكافته شد و داخل خانه شد و بزرگ مرد عالم در خانه خدا از اين مخدره متولد گشت.

مرحوم محدث قمي مينويسد: روايت شده است موقعيكه از دنيا رحلت فرمود رسول خدا در سوكش گريست و بلباس مبارك خودش او را كفن فرمود و بر او نماز گذارد و چهل تكبير بر او گفت، و داخل قبرش شد و تمدد فرمود (دراز كشيد). و نقل ميكند از فصول المهمة ام علي (ع) فاطمه بنت اسد بن


هاشم بن عبد مناف حد مشتركشان با ابوطالب در هاشم است. اسلام آورد و سپس با رسول خدا مهاجرت نمود و از سابقات در ايمان است و بمنزله مادر بود براي رسول خدا موقعيكه وفات نمود رسول خدا او را با پيراهن خود كفن فرمود و امر بنمود اسامه و ابو ايوب انصاري و عمر و غلام سياهي را كه برايش قبر حفر نمايند موقعيكه بلحد رسيدند خود رسول خدا (ص) حفر فرمود و خاك را بيرون آورد و بعد از فراغت در قبر خوابيد و فرمود او از بهترين خلق خدا بود از حيث خدمت بمن بعد از ابي طالب و باز ميگويد: موقعيكه وفات نمود رسول خدا بر او گريه كرد و او را كفن نمود در لباس خودش و نمازي بر او خواند كه قبل از او بر احدي همچه نمازي نخواند و در قبرش دراز كشيد و او را صدا زد يا فاطمه او جواب داد لبيك فرمود: آيا يافتي صحت آنچه خدا وعده فرموده بود؟ عرضكرد بله الخ» [13] .



پاورقي

[1] الاصول من الکافي ج 2 ص 10 باب ان رسول الله اول من اجاب و اقر الله عزوجل بالربوبية.

[2] فضائل الخمسه من الصحاح الستة ج 1 ص 42.

[3] فضائل الخمسة من الصحاح الستة ج 1 ص 42.

[4] سورة القلم آيه: 5.

[5] الکني و الالقاب محدث قمي ج 1 ص 104.

[6] سفينة البحار ج 1 ص 379.

[7] اثبات الهداة، شيخ حر عاملي ج 2 ص 29.

[8] اثبات الهداة ج 2 ص 29.

[9] اثبات الهداة ج 2 ص 29.

[10] همان کتاب ص 30.

[11] همان کتاب و صفحه.

[12] حياة الحسين ع قرشي ج 1 ص 23.

[13] سفينة البحار ج 2 ص 376 -375.