بازگشت

عون بن علي


در بـسـيـاري از مـنابع تاريخي و رجالي، عون فرزند امام علي (ع) از اسماء بنت عميس ‍ قـلمـداد شـده، امـّا از حـضـور و شـهـادت وي در كـربـلا سـخـنـي بـه مـيـان نـيـامـده اسـت. [1] ولي مـؤ لف روضـة الشـهـدا و چـنـد تـن ديـگـر از مـتأخران عون را شهيد كربلا قلمداد كرده و مي نويسند:

عـون صـورتـي زيـبـا و سيرتي نيكو داشت [2] و پس از شهادت امام علي (ع) بـه امـام حـسن و امام حسين (ع) پيوست و بادوازده تن از برادران خويش همراه آن حضرت از مدينه به كربلا آمد. [3] .

مـامـقـانـي مـي گـويد: عون نخستين فردي بود كه پس از شهادت جمع زيادي از ياران امام حـسـيـن (ع) بـر سـايـر بـرادرانـش پـيـشـي گـرفـت و از آن حـضـرت اجازه ميدان خواست. سيدالشهدا به او نگاه كرد و فرمود:

«يا اخي اءَ اَسْتَسْلَمْتَ للموت؟»

برادرم، آيا آماده مرگ شده اي؟

گـفـت: چـگـونـه تـسـليـم مـرگ نـشـوم در حالي كه تو را تنها و بي ياور مي بينم. امام فرمود: برو خداوند پاداش نيكت دهد. [4] ولي به گفته مؤلف روضة الشهدا، عـون پـس از عـثـمـان بـن عـلي (ع)، از بـرادر بـزرگوارش اجازه گرفت و به ميدان نبرد شـتافت و جمع زيادي از دشمن را به هلاكت رساند. ابن الاهجار با دو هزار پياده و سواره، او را احـاطـه كـردنـد. امـا وي محاصره را شكست و خدمت امام (ع) رسيد. امام حسين (ع) از عون تمجيد كرد و سر و رويش را بوسيد و از او خواست تا كمي استراحت كند و سپس عازم ميدان شـود. عـون گـفـت: مـي خـواسـتـم دوبـاره بـه فـيـض ديـدارت نـايـل شـوم، كـه مـقصودم برآورده شد. عون به فرمام امام (ع) دستور داد اسب اَدْهَمْ را كه حـضـرت امـيـر(ع) بـه او هـديـه داده بود. زين كردند و به ميدان شتافت. هنگامي كه عون زخمي شد صالح بن يسار كه در زمان امام علي (ع) به جرم نوشيدن شراب به دست عون شلاق خورده بود براي انتقام نزد او آمد و زبان به دشنام گشود. عون، صالح بن يسار و بـرادرش بـدر را به هلاكت رساند و سرانجام به دست خالد بن طلحة به فيض شهادت نايل گشت. [5] او در آخرين لحظات اين گونه زمزمه مي كرد:

«بسم اللّه وباللّه وعلي ملّة رسول اللّه» [6] .

رجـز منسوب به حضرت اباالفضل (ع) [7] را كه جمعي از معاصرين به عون نسبت داده اند چنين است:



اُقاتِلُ الْقَوْمَ بِقَلْبٍ مُهْتَدٍ

اَذُبُّ عَنْ سِبْطِ النبيِ اَحْمَدِ



اَضْرِبُكُمْ بِالصارِمِ المُهَنَّدِ

حَتّي تَحيدوا عَنْ قِتالِ سَيّدي [8] .



با قلبي ره يافته با اين لشكر مي جنگم و از نوه پيامبر [كه] احمد [نام دارد] دفاع مي كنم. شما را با شمشير بران مي زنم تا از جنگيدن با سرورم روي برگردانيد.


پاورقي

[1] تـاريـخ طـبري، ج 5، ص 154، دارالمعارف؛ مناقب، ج 3، ص 350؛ لباب الانـسـاب، ج 1، ص 336؛ الاشـتـقـاق، ص 522؛ الکامل، ج 3، ص 397.

[2] روضة الشهداء، ص 331، کتابفروشي اسلامية.

[3] وسيلة الدارين، ص 260 و 428.

[4] تنقيح المقال، ج 2، ص 355؛ نيز ر.ک وسيلة الدارين، ص 260.

[5] مؤلف رياض الشهادة مي گويد: مزار عون در بيرون کربلا مشهور و معروف اسـت. (ريـاض، ج 2، ص 197) ولي محمّد حرزالدين با ردّ اين سخن مي نويسد: به سبب نـامـبـردار بـودن افراد زيادي در ميان علوي ها، خصوصا سادات حسني و حسيني به عون، ظـاهـرا ايـن عـون نـيـز از عـلوي هاست [نه از فرزندان بدون واسطه امام علي (ع)] (مراقد المعارف، ج 2، ص 143).

[6] روضة الشهدا، ص 331؛ نيز ر.ک ناسخ التواريخ، ج 2، ص 339.

[7] مقتل الحسين (ع)، ابي مخنف، ص 90.

[8] فرسان الهيجاء، ج 2، ص 21؛ وسيلة الدارين، ص 260.