بازگشت

عون (الاكبر) بن عبدالله بن جعفر


وي از صـحـابـه امـام حـسـيـن (ع) [1] و از شـهيدان كربلا است. [2] پـدرش عبداللّه بن جعفر از اصحاب پيامبر(ص) [3] و مادرش حضرت زينب (س)، دختر اميرمؤمنان مي باشد. [4] .

بـرخـي از نـسـب نـگـاران دو پـسـر بـه نام عون، يكي عون الاصغر و ديگري عون الاكبر بـراي عبداللّه بن جعفر ذكر كرده اند. [5] مادر عون الاكبر حضرت زينب (س) و مادر عون الاصغر جمانه دختر مسيب بن نجبه است. [6] .

در اين كه كدام يك از اين دو، در كربلا به شهادت رسيده اند اختلاف است. برخي نوشته اند كه عون الاصغر در كربلا شهيد شد و عون الاكبر در زمان زنده بودن پدرش، از دنيا رفـت. [7] و بـرخـي ديـگـر بـرآنـنـد كـه عـون الاكـبـر در كـربلا به شهادت رسيد. [8] .

وقتي امام حسين (ع) از مكه به سوي كربلا حركت كرد، عبداللّه بن جعفر دو پسرش عون و مـحـمـد را نـزد امـام فـرسـتاد و به آنان سفارش كرد كه با وي همراه باشند و از او دفاع كنند. [9] .

عـون در روز عـاشـورا بعد از شهادت برادرش محمد، عازم ميدان جهاد شد و در هنگام جنگيدن اين رجز را خواند:



اِنْ تُنْكِرُوني فَاَنا ابْنُ جَعْفرٍ

شهيد صِدْقٍ فِي الجنانِ اَزْهَرِ



يَطير فيها بِجَناح اَخْضَرِ

كفي بِهذا شَرَفا فِي الْمَحْشَرِ [10] .



اگر مرا نمي شناسيد، من پسر جعفر هستم كه از روي صدق شهيد شد و بهشت نوراني است؛

با بال سبز در بهشت پرواز مي كند و همين شرافت مرا، در محشر كافي است.

او در نـبـرد خود، سه سواره و هجده پياده از نيروهاي دشمن را به هلاكت رساند و سرانجام توسط عبداللّه بن قطنه طائي به شهادت رسيد. [11] .

بـرخـي نـوشـتـه انـد كـه چـون [عـون] بـرادر را كـشـتـه ديـد، بي اختيار خود را در ميان كـُشـنـدگـان افكند و قاتل برادر خود را ديد و به يك ضربه كار او را ساخت، بعد نزد امام آمد و اجازه ميدان طلبيد. [12] .

در برخي منابع آمده است كه عون بن عبداللّه پس از شهادت عبداللّه بن مسلم (ع) به ميدان رفت و اين رجز را خواند:



اَقْسَمْتُ لا اَدْخُلُ اِلاّ الجَّنَةَ

مُوالِيا لاَحْمَدَ وَالسُّنَةِ



وَالْفَوْزَ مِنْ بعد انقطاع المنة

هُوَ الّذي اَنْقَذَنا بِمَنِّه



مِنْ حَيْرَةِ الكُفْرِ وَسُوءِ الظَّنّةِ

صَلّي عَلَيْهِ اللّهُ بارِي الجَنَّةِ [13] .



سـوگـنـد يـاد كـرده ام كـه جـز بـه بـهشت نروم در حالي كه دوستدار احمد(ص) و سنت او باشم

و پس از مرگ به رستگاري برسم اوست كه بر ما منّت نهاد و رهانيد

و از سرگرداني كفر و بددلي نجات داد درود خداي آفريننده بهشت، بر او باد.

در زيارت ناحيه درباره عون بن عبداللّه آمده است:

السَّلامُ عـَلي عـَوْنِ بـْنِ عـَبـْدَاللّهِ بْنِ جَعْفَر الطَّيّار فِي الْجَنانِ، حَليفِ الايمانِ، ومُنازِلِ الاَقْرانِ، اَلنّاصِحِ لِلرَّحمانِ، اَلتّالي لِلْمَثاني والْقُرانِ... [14] .

درود بـر عـون پـسـر عبداللّه بن جعفر طيّار (پرواز كننده در بهشت) كه هم پيمان ايمان و نـبـرد كـنـنـده بـا هماوردان و خيرخواه خداي رحمان و تلاوت كننده سوره حمد و آيات قرآن، بود.

بـرخـي نقل كرده اند كه پس از رسيدن خبر شهادت عون و محمد، به عبداللّه بن جعفر، وي اسـتـرجـاع گفت [15] و چون يكي از غلامانش گفت: اين مصيبت از ناحيه حسين (ع) بـه ما رسيد، وي را طرد كرد و گفت: اي پسر «لخنا» (بدبو) آيا درباره حسين (ع) چنين مـي گـويـي؟ بـه خـدا سـوگـند اگر حضورش بودم، دوست داشتم كه در ركاب او شهيد شـوم. بـه خـدا سوگند بر شهادت فرزندانم افسوس نمي خورم و شهادت آنها در كنار برادر و پسر عمويم مايه تسلي خاطر من است... سپس رو به حاضران كرد و گفت: حمد و سـپـاس خـداي را كه در شهادت حسين (ع) مرا صبر و دلداري داد و اگر خود نتوانستم او را ياري كنم، فرزندانم او را كمك كردند. [16] .


پاورقي

[1] رجال الطوسي، ص 76.

[2] الارشاد، ص 248، مکتبة بصيرتي.

[3] تنقيح المقال، ج 2، ص 173.

[4] مقاتل الطالبيين، ص 91، دارالمعرفه.

[5] جمهرة انساب العرب، ص 68.

[6] مقاتل الطالبيين، ص 91 و 124، دارالمعرفه.

[7] جمهرة انساب العرب، ص 68.

[8] مـقـاتـل الطـالبـيـيـن، ص 91 و 124، دارالمـعـرفـه؛ مـنـاقـب آل ابي طالب، ج 4، ص 122.

[9] ارشاد، ص 219، مکتبة بصيرتي.

[10] مناقب آل ابي طالب (ع)، ج 4، ص 115.

[11] همان.

[12] روضة الشهداء، ص 315، کتابفروشي اسلامية.

[13] مقتل الحسين (ع)، ابومخنف، ص 114، 115 (نشر رضي).

[14] الاقبال، ج 3، ص 75، 76.

[15] گفتن جمله «انا للّه وانا اليه راجعون».

[16] الارشاد، ص 247، 248، مکتبة بصيرتي.