بازگشت

عمير بن مطاع


عـمـير از ياران باوفاي امام حسين (ع) است. وي در روز عاشورا پس از جون، غلام ابوذر، به ميدان رفت و چنين رجز خواند:



انا عميرٌ وأبي المُطاع

وفي يميني صارمٌ قَطّاع



كأنّه من لَمْعه شُعاع

اذا فقد طاب لنا القِراعُ



دونَ الحسينِ الضربُ والصراعُ

صَلّي عليه المَلِكُ المُطاعُ [1] .



من عميرم و پدرم مطاع است؛ و در [دست] راستم شمشيري برّنده است؛

كـه از درخـشـنـدگـي پـرتـوافـكـنـي مـي كـنـد، در ايـن حال جنگيدن و ضربه خوردن و به زمين افكنده شدن در راه حسين (ع) برايمان گوارا است. درود خداي اطاعت شده بر او باد.

او با تمام توان و قدرت عليه سپاه يزيد جنگيد و سي سوار [2] را به هلاكت رساند و سرانجام به فيض شهادت نايل گشت. [3] .

امـام حـسـين (ع)، آن گاه كه در روز عاشورا به راست و چپ نگريست و هيچ يك از ياران خود را نديد صدا زد:

«يـا مسلمَ بنَ عَقيلٍ... يا عُمَيْر بنَ المُطاعِ... يا اَبْطالَ الصَّفا! يا فُرْسانَ الهَيْجاء! مالي اُناديكُمْ فلا تُجيبوُني وَاَدْعُوكُمْ فلا تَسْمَعُوني...» [4] .

اي مـسلم بن عقيل!... اي عمير بن مطاع... اي دلاورمردان پايدار! اي سواران عرصه پيكار! چرا شما را صدا مي كنم و پاسخم نمي دهيد و فرا مي خوانم و از من نمي شنويد.»

از او در زيارت ناحيه مقدسه و رجبيه ياد نشده است.


پاورقي

[1] مـقـتـل الحسين (ع)، أبي مخنف، ص 111؛ اسرار الشهادة، ج 2، ص 291 با اندکي تفاوت.

[2] پنجاه سوار (اسرار الشهادة، ج 2، ص 191).

[3] مـقـتـل الحـسـيـن (ع)، ابـي مـخـنـف، ص 111. مـلاّ حـبـيـب اللّه کـاشـانـي پس از نـقل مطالب ابي مخنف گفته است: «بعضي [به جاي عمير بن مطاع] عمرو بن مطاع جعفي نقل کرده اند.» (تذکرة الشهداء، ص 133).

[4] ناسخ التواريخ، ج 2، در 377؛ موسوعة کلمات الامام الحسين (ع)، ص 484. ابـي مـخـنف اين جمله ها را از امام حسين (ع) نقل کرده ولي نامي از «عميربن مطاع» به ميان نياورده است. (مقتل الحسين (ع)، ابي مخنف، ص 133).