بازگشت

عمر بن مطاع جعفي


نـام وي را بـرخـي عـمـرو نـيـز گـفـتـه انـد (انصارالحسين، شمس الدين، ص 105، الدار الاسلامية).

وي مـردي شجاع و نامدار بود. [1] اصالت يمني داشت [2] و احتمالا در كـوفـه مـي زيـسته. نقل كرده اند كه در روز عاشورا از امام حسين (ع) اجازه ميدان رفتن گرفت و در ضمن مبارزه به تجليل از آن حضرت پرداخت. [3] .

خوارزمي رجز او را اين گونه نقل كرده است:



اَنَا بْنُ جُعْفي واَبي مَطاعٌ

وَ في يَميني مُرْهِفٌ قَطّاعٌ



وَاَسْمَرٌ سِنانُهُ لَماعٌ

يُري لَهُ مِنْ ضَوْئِهِ شُعاعٌ



قَدْ طابَ لي في يَوْمي الْقَراعُ

دُونَ حُسَيْنٍ وَلَهُ الدِّفاعٌ



من پسر جعفي هستم و پدرم مطاع است و در دستم شمشيري برّنده مي باشد؛

و نيزه اي كه پيكان آن مي درخشد و پرتوافشاني آن ديده مي شود؛

امروز جنگيدن در راه حسين (ع) براي من گوارا است و از او بايد دفاع كرد.

برخي علاوه بر رجز فوق، ابيات زير را نيز در ادامه رجز او آورده اند:



يُرْجي بِذاكَ الْفَوْزُ وَالدِّفاعُ

عَنْ حَرِّ نارٍ حينَ لاَ امْتِناعُ



صَلّي عَلَيهِ المَلِكُ المَطاعُ [4] .

امـيـدوارم بـا ايـن كـار رستگار شوم و گرمي آتش را در روزي كه بازدارنده اي نيست، از خود دور كنم؛درود خداي اطاعت شده بر او (حسين (ع» باد.



او پيوسته جهاد كرد تا به فيض شهادت نايل آمد. [5] .


پاورقي

[1] رياض الشهادة، ج 2، ص 141.

[2] انصار الحسين (ع)، ص 105، الدار الاسلامية.

[3] عشره کامله، ص 394.

[4] ناسخ التواريخ، ج 2، ص 300.

[5] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 22، انوارالهدي.