بازگشت

عمران كلبي


كـلب بـن وَبـَرَة، قـبـيـله اي از قـبـايـل عـرب كه افراد آن بعضي مسلمان و بعضي مسيحي بودند. (معجم قبايل العرب، ج 5، ص 362).

نـويـسنده تذكرة الشهدا از ابومخنف نقل كرده كه پس از شهادت عمير بن مطاع، از شهداي كربلا، جواني كه او و مادرش توسط امام حسين (ع) مسلمان شده بودند، به ميدان رفت. او نقل كرده كه نام اين جوان عمران كلبي بود و اين رجز را خواند:



اِنْ تنْكِرُوني فَاَنَا ابْنُ الكَلْبِ

عَبْلُ الذِّراعَيْنِ شَديدُ الضَّربِ



لا اَرْهَبُ الْمَوْتَ بِدار الْحَرْبِ

اَفُوزُ بِالْجَنَّةِ يَوْمَ الْكَرْبِ



اِنّي غُلامٌ واثِقٌ بِرَبّي

حَسَبي بِهِ مَوْلايَ فَهُوَ حَسْبي [1] .



اگر مرا نمي شناسيد من فرزند كلبم با بازواني قوي و ضربتي سخت؛

در مـيـدان جنگ، از مرگ نمي هراسم [و] با رفتن به بهشت، در روز سخت، رستگار خواهم شد؛

من جواني هستم كه به خداي خويش اعتماد دارم او مولاي من است و مرا كفايت مي كند.

سـپـس بـر لشـكـر ابـن سـعـد حـمـله كـرد و جـنـگـيـد تـا چـهـل تـن از نـيروهاي دشمن را به هلاكت رساند و خود نيز شهيد شد. دشمن سَرش را از تن جدا كرد و به سوي سپاه حسين (ع) پرتاب نمود. [2] .


پاورقي

[1] تذکرة الشهداء، ص 133.

[2] همان.