بازگشت

عبدالله بن يزيد بن ثبيط قيسي


نـام پـدر عـبـداللّه را بـدر بـن رقـيـط (الاقـبـال، ج 3، ص 345) و زيـد بـن ثـبـيـط نـيز نقل كرده اند. (مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 122). نيز ر.ك نفس المهموم، ص 268؛ رمز المصيبة، ج 2، ص 42.

عـبـداللّه بـن يـزيـد بـن ثـبـيـط، از اصـحـاب امـام حـسـيـن (ع) و از شـهـيـدان كـربـلا است. [1] وي در بـصره زندگي مي كرد و پس از آنكه امام حسين (ع) هنگامي كه در مـكـه بود از اهل بصره استمداد كرد [2] ، همراه برادر و پدرش، براي ياري آن حـضـرت از آن شـهـر خـارج شـد [3] و در مـكـّه به كاروان امام حسين (ع) پيوست [4] وي هـمـراه امـام (ع) بـود تـا در روز عـاشـورا، در نخستين حمله سپاهيان ابن سعد، به ياران حسين (ع)، شهيد شد. [5] .

در زيارت ناحيه درباره وي و برادرش چنين آمده است:

«اَلسَّلامُ عَلي عبدِاللّهِ وَ عُبيدِ اللّه اِبْنَيْ يَزيد بْنِ ثُبَيْتِ الْقِيْسي» [6] .

در زيـارت رجـبـيـّه نـيـز بر او درود فرستاد شده و نام پدر او بدر بن رقيط آمده كه به احـتـمـال زيـاد نـاشـي از تـصـحـيـف است. [7] لازم به توضيح است كه پدرش «يـزيـد بـن ثـبـيـت قـيـسـي عـبـدي» نـيـز جـزو شـهـيـدان كـربـلاسـت و شـرح حال او تحت همين عنوان، آمده است.

برادرش عامر بن يزيد در رثاي او و پدرش، شعر زير را سرود.



يا فَرْوُ قوُمي فَانْدُبي

خَيْر اَلبَريَّةِ فيِ الْقُبوُرِ



وَ ابْكي الشَّهيدَ بِعَبْرَةٍ

مِنْ فِيْضِ دَمْعٍ ذي دُروُرٍ



وَ ارْثِ الحُسَيْنَ مَعَ التَفَجُّعِ

وَ الَّتأوُّهِ وَ الَّزفيرِ



قَتَلُوا الْحَرامَ مِنَ الأئِمَةِ

فيِ الْحَرامِ مِنَ الشُهوُرِ



وَابْكي يَزيدَ مُجَدَّلَا

وَ ابْنَيْهِ في حَرِّ الْهَجيرِ



مُتَزَمِّلينَ دِماؤَهُمْ

تَجري عَلي لَبَبِ النُحوُرِ



يا لَهْفَ نَفْسي لَمْ تَفُزْ

مَعَهُمْ بِجَنّاتٍ وَ حُورٍ [8] .



اي «فـَرو» بـرخـيـز و بـر بـهـتـريـن كـسـانِ در گـور، [امـام حـسـيـن (ع) و اهل بيت (ع) و اصحابش] نوحه كن و با اشك فراوان وريزان بر شهيد گريه نما،

و براي حسين (ع) با آه و سوز و ناله، مرثيه بخوان؛

[بـنـي اميه] صاحب احترامي را از امامان در ماه حرام شهيد كردند. و بر يزيد [بن ثُبَيْطِ عبدي] و دو پسرش [عبداللّه و عبيداللّه] كه در گرماي نيمروز بر زمين فتاده اند گريه كن،

آنان كه در جامه هاي آغشته به خون گلويشان، پيچيده شدند؛

افـسـوس بـر نـفـس مـن! كـه هـمـراهـشـان بـه بـهـشـت و حـور، نائل نشد.


پاورقي

[1] تـنـقـيـح المـقـال، ج 2، ص 224؛ تـسـمـيـة مـن قتل، ص 27، ش 44.

[2] تاريخ طبري، ج 5، ص 357، دار المعارف.

[3] همان، ص 354.

[4] الکامل، ابن اثير، ج 4، ص 21.

[5] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 122.

[6] الاقبال، ج 3، ص 78، در پاورقي، ثبيط ثبت شده است.

[7] همان، ص 345.

[8] ابصار العين، ص 190، 191، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة.