بازگشت

شريف بن حارث


در مـيـان منابع كهن نامي از او ديده نمي شود. تنها برخي از متأخرين وي را از ياران امام حـسـيـن (ع) قـلمداد كرده و نوشته اند: در روز عاشورا پس از عبداللّه و عبدالرحمن غفاري، شـريـف هـمـراه بـرادرش، مـالك، بـا دلي محزون و چشمي گريان به خدمت امام حسين (ع) رسـيد. امام (ع) به آنها فرمود: با اين كه شما از شجاعان روزگار هستيد چرا گريه مي كـنـيد؟ در پاسخ گفتند: چگونه نگرييم در حالي كه دشمن شما را محاصره كرده و ما نيز قـدرت دفـاع نـداريم. امام حسين (ع) فرمود: خدا به شما جزاي خير دهد كه ما را ياري مي كـنـيـد؛ آن دو بـه مـيـدان شـتـافـتـنـد و در چند حمله، هفتصد سواره [؟] از دشمن را به هلاكت رسـانـده و خـود نـيـز به فيض شهادت نائل گشتند. [1] در گزارشي آمده است: پس از شهادتشان، دست هاي آنان را در ميدان، قطعه قطعه و روي هم يافتند. [2] .


پاورقي

[1] اسـرارالشـهادات، ج 2، ص 295؛ جواهرالايقان، ص 95، تذکرة الشهدا، ص 139.

[2] اسرار الشهادات، همان جا؛ جواهرالايقان، همان جا.