مـورخـان و رجـال نويسان درباره او و پدرش نظرهاي متفاوت دارند. وي را سويد بن عمر، عـمرو بن مطاع جعفي، سويد بن ابي مطاع و سويد بن عمير بن ابي مطاع انماري خثعمي نـيـز نـامـيـده انـد ر.ك. (تـسـمـيـة مـن قـتـل مـع الحـسـيـن، ش 58؛ رجـال طـوسـي، ص 74؛ انـسـاب الاشراف، ج 3، ص 204، دارالتعارف؛ الملهوف، ص 165؛ تـنـقـيح المقال، ج 2، ص 72؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 111؛ مثيرالاحزان، ص 67؛ ياران پايدار، ص 79.).

سـُوَيـْد از قـبـيله خَثْعَم و از اعراب قحطاني است. [1] او مردي بزرگ، شريف و شـجـاع بـود و بسيار نماز مي گزارد. وي، آخرين يار باوفاي امام حسين (ع) بود كه در روز عـاشـورا بـه مـيدان كارزار گام نهاد و آن قدر جنگيد كه از فزوني زخم ميان كشتگان بر زمين افتاد. تا آن كه شنيد، سپاهيان ابن زياد مي گويند: «حسين كشته شد.» سويد از شنيدن اين خبر شكيب از دست داد و با كاردي كه در اختيار داشت به دشمن حمله كرد. او لختي جنگيد و سرانجام به دست هاني بن ثبيت حضرمي [2] و به قولي به دست عروة يـا عـزرة بـن بـطـان تـغـلبـي و زيـد بـن رقـاد جـنـبـي [3] بـه شـهـادت رسيد. [4] .

رجز منسوب به وي چنين است:



اَقْدِمَ حسينُ اليومَ تَلْقَي احمدا

وشيخكَ الخير عَليا ذا النِدي



وحسنا كالبدرٍ لاقي الا سْعُدا

وعمّكَ القَرْمَ الهُمامَ الاَ رْشَدا



حمزةَ ليث اللّه يُدْعي اسدا

وذا الجناحين تَبَوَّا مَقْعَدا



في جَنّةِ الفردوسِ يَغلُو صُعُدا [5] .

پيش بيا اي حسين! كه امروز در باغ بهشت، پيامبر(ص) و پدر نيكوكار و بخشنده ات را ملاقات مي كني؛ و حسن ماه سيما كه نيك بختان را ملاقات كرد و عموي بزرگوار شجاع و بـا سـخاوتت حمزه كه در راه حقيقت گام برداشت و شير خدا ناميده مي شود و جعفر طيّار كه مقامش بالا مي رود.