بازگشت

سوار بن منعم همداني


نـام او در مـنـابـع مـعـتـبـر و زيـارت نـاحـيـه مـقـدسـه امـام (ع) سـوّار اسـت. (رجـال طـوسـي، ص 74؛ المـنـاقـب، ابـن شـهـرآشـوب، ج 4، ص 122؛ الاقـبـال، ج 3، ص 80.) ولي برخي از متأخرين با استناد به اين زيارت و به اشتباه، او را سـواد نـامـيـده انـد. (عـاشـورا چـه روزيـسـت ص 255؛ زنـدگـانـي حـضـرت خـامـس آل عبا، ص 307) آيت اللّه خويي (ره) سوّار بن منعم و سوّار بن ابي عمير را به عنوان دو تـن از شـهـيـدان كربلا قلمداد كرده (معجم رجال الحديث، ج 8، ص 320 و 321) ولي به نـظـر مـي رسـد اين تعدّد ناشي از خطاي ناسخان يا اشتباه چاپي است؛ و سوّار بن ابي عمير، همان سوّار بن منعم بن حابس بن نَهْم همداني مي باشد. (ابصارالعين، ص 80، مكتبة بـصـيـرتـي؛ انـصارالحسين (ع)، ص 91، الدار الاسلامية) به گفته مامقاني، سوّار بن مـنـعـم كـه شـيـخ صدوق (ره) از او روايت نقل كرده (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 226) فردي است مورد اعتماد و اطمينان. زيرا در وثاقت شهيدان كربلا هيچ گونه ترديدي وجود ندارد. (تنقيح المقال، ج 2، ص 71) نام پدر سوّار را ابي حمير، ابي خمير، ابي صمير، ابـي خـيـر و حـمير نيز گفته اند. (الاقبال، همانجا؛ بحارالانوار، ج 101، ص 273، چاپ ايران؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 198، دارالتعارف؛ تاريخ زندگاني امام حسين (ع)، عمادزاده، ج 2، ص 656؛ تسميه من قتل مع الحسين (ع)، ش 103).

سـوّار در كـوفـه مـي زيـسـت. در دوران صلح به امام حسين (ع) پيوست و تا روز عاشورا همراه آن حضرت بود و در نبرد نخست به سپاه كوفه حمله كرد. [1] درباره زمان شـهـادتـش اخـتـلاف است. به باور برخي او در همان حمله به شهادت رسيد. [2] ولي برخي ديگر نوشته اند كه: «سوّار بر اثر زخم و ضربه هاي سخت دشمن از اسب بـر زمـيـن افتاد و دستگير شد. عمرسعد فرمان به كشتن او داد. ولي عموزاده هايش ميانجي گـري كـرده او را از مـرگ رهـانـيـدنـد. سـوّار مـدت شـش [3] تـا دوازده مـاه [4] نـزد آنـهـا مـانـده سـرانـجـام بـر اثـر جـراحـت هـاي وارده بـه شـهـادت رسيد.» [5] برخي ديگر نيز گفته اند استدعاي قبيله سوّار موجب آزادي وي نشد و او تا پايان عمر در زندان كوفه باقي بود. [6] .

زيـارت نـاحـيـه مـقدسه امام (ع) گزارش مربوط به اسارت وي را تأييد مي كند. در آن زيارت به عنوان اسير مجروح سلام داده شده است:

«السـلام عـلي الجريح المأسُور سَوّارِ بْنِ أبي حِمْيَرِ الْفَهْمي [7] الهَمْداني.» [8] .


پاورقي

[1] تنقيح المقال، ج 2، ص 71؛ وسيلة الدارين، ص 153؛ نيز ر.ک. ابصارالعين، ص 135، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة.

[2] مناقب، ج 4، ص 122.

[3] ابـصـارالعـيـن، ص 135، مـرکـز الدراسـات الاسـلامـيـة لحـرس الثـورة؛ انـصـارالحـسـيـن (ع) ص 76، مـؤ سـسـة البـعـثـة؛ وسـيـلة الداريـن، ص 153؛ تـنـقـيـح المقال، ج 2، ص 71.

[4] رمز المصيبة، ج 2، ص 39 به نقل از ابصارالعين؛ مدينة الحسين (ع)، ص 52.

[5] تـنقيح المقال، ج 2، ص 71؛ وسيلة الدارين، ص 153. نيز ر.ک. ابصارالعين، ص 135، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة.

[6] همان.

[7] سـمـاوي، ضـبـط صـحـيـح ايـن کـلمـه را «نـَهـْمـي» مـي دانـد نـه «فـَهـْمي». ابصارالعين، همانجا، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة.

[8] الاقبال، ج 3، ص 80؛ بحارالانوار، ج 45، ص 73 و ج 101، ص 273، چاپ ايران.