بازگشت

خلف بن مسلم بن عوسجه


مـنـابـع پـيـشـيـن از او بـه عـنـوان پسر مسلم بن عوسجه تعبير كرده و نامش را نگفته اند. (روضـة الشـهـداء، ص 297، كـتـابفروشي اسلامية. نيز ر.ك رياض الشهادة، ج 2، ص 140) ولي برخي از معاصرين، وي را خلف (وسيلة الدارين، ص ‍ 136؛ وقايع الايام، ج 1، ص 416؛ فـرسـان الهـيـجـاء، ج 1، ص 134) و جمعي ديگر عبداللّه ناميده اند. (كتاب عـلمـاء مـعاصرين، ص 269.) شيخ عبّاس قمي (ره) درباره جوان شهيدي كه ناظر شهادت پـدر در كربلا بوده (مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 25، انوارالهدي) ولي نام او در تـاريـخ درج نـگـرديـده مي گويد: به احتمال، او فرزند مسلم بن عوسجه است. (نفس المهموم، ص 266).

خـلف، فـرزنـد مـسـلم بـن عـوسـجـه در روز عـاشـورا دوازده سـال داشـت. [1] هنگام شهادت پدر تصميم گرفت با دشمن مبارزه كند؛ ولي امام حـسـين (ع) او را از رفتن به ميدان بازداشت. مادرش، وي را ترغيب كرد و گفت: اي پسر! اگـر بـه جـنـگ نـروي هرگز از تو خشنود نمي شوم. پس از اين سخن، خلف وارد معركه شد و با نواي بشارت مادر بر سيراب شدن از دست ساقي كوثر شجاعانه جنگيد. بيست و بـه قـولي سـي تـن [2] را بـه هـلاكـت رسـاند و سرانجام به فيض شهادت نايل گشت. سر بريده اش را نزد مادر انداختند. او به سر بريده مي نگريست و به آن، آفرين مي گفت. [3] .


پاورقي

[1] رياض الشهادة، ج 2، ص 140.

[2] ناسخ التواريخ، ج 2، ص 277.

[3] روضـة الشـهـداء، ص 297، کـتـابـفـروشـي اسـلامـيـة، بـه نـقـل از نـورالائمـه؛ نـاسـخ التـواريـخ، ج 2، ص 277، بـه نـقـل از روضـة الاحـبـاب، ريـاض الشـّهادة، ج 2، ص 140. نيز ر.ک (وسيلة الدارين، ص 136؛ وقايع الايّام، ج 1، ص 416؛ عشره کامله، ص 376.).