بازگشت

جنادة بن عمرو بن خالد صيداوي


در مـنـابـع كـهـن نـامـي از جـنـاده بـرده نـشـده اسـت. بـرخـي از مـورّخـان نام او را در ضمن نـقـل داسـتـان پـدرش آورده و نـوشـته اند كه وي به اتّفاق پدر و چند نفر ديگر بعد از شـهـادت حـضرت مسلم و حركت امام حسين (ع) به سوي كربلا مخفيانه از كوفه به سوي كربلا راه افتاده اند و طرماح بن عدي را نيز به عنوان راهنماي خويش انتخاب و از بيراهه حركت كردند. در عذيب الهجانات، چهار ميلي قادسيه، به حسين (ع) پيوستند. حرّ با ديدن آنها به حسين (ع) گفت: اين چند نفر كه از كوفه آمدند از ياران شما نيستند، من بايد آنها را زنداني كنم يا به كوفه برگردانم.

حـسـيـن (ع) فـرمـود: ايـنـهـا يـاوران مـن هـسـتـنـد و تـو قـول دادي تـا خـبـري از پـاسـخ نامه نرسد متعرض من و يارانم نشوي؛ و حر پذيرفت. هنگامي كه جنگ آغاز شد، اين افراد پيش از همه به نبرد پرداختند. لشكر ابن زياد آنها را متفرق كرد و حضرت عبّاس به كمك آنها آمد، ولي همگي يك جا به شهادت رسيدند. حضرت ابـوالفـضـل (ع) نـيـز بـرگـشـت و مـوضوع را به امام (ع) خبر داد. امام هم بر آنها رحمت فـرسـتـاد. [1] اما منابع كهن مثل تاريخ طبري اين واقعه را ذكر مي كند و شهادت عـمـرو بـن خـالد وديـگـر هـمـراهـان را بـا انـدكـي اخـتـلاف نقل مي كند ولي اسمي از جناده يا پسر عمرو بن خالد نمي برد. [2] .


پاورقي

[1] ابصار العين، ص 114، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة؛ زندگاني حـضـرت خـامـس آل عبا، ج 2، ص ‍ 72؛ تاريخ زندگاني امام حسين (ع) عمادزاده، ج 2، ص 127.

[2] تاريخ طبري، ج 5، ص 446، دارالمعارف.