بازگشت

ام وهب


ام وهـب دخـتـر عبد و همسر عبداللّه بن عمير كلبي ـ از بني عُليم ـ از طايفه نمر بن قاسط است. [1] برخي نام وي را قمر يا قمري خوانده اند. [2] او با همسرش در يـكـي از مـحـلّه هـاي كـوفـه سـكـونـت داشت. هنگامي كه عبداللّه از حركت مردم به سوي كـربـلا بـراي جـنـگ بـا امـام حـسين (ع) آگاه شد، تصميم گرفت به ياري امام حسين (ع) بشتابد و همسرش را نيز از نيّت خود آگاه كرد. او نيز شادمان گرديد و با وي همراه شد. آن دو شبانه خود را به كربلا رساندند و به كاروان حسيني پيوستند. روز عاشورا هنگام ورود عـبـداللّه بـه مـيـدان، ام وهب گرزي به دست گرفت و به او گفت: پدر و مادرم به فـدايت، از پاكان و از باقي ماندگان محمّد(ص) دفاع كن. عبداللّه به طرف دشمن حمله ور شد، و زن نيز در پي او رفت. عبداللّه از او خواست كه پيش زنان بازگردد. اما ام وهب جـامـه اش را گـرفـت و گفت: رهايت نمي كنم، بايد من هم با تو بميرم. در اين هنگام امام حـسـيـن (ع) صـدا زد: خدا شما خاندان را پاداش نيك دهد. اي زن، خدايت رحمت كند پيش زنان بازگرد و با آنها بنشين كه بر زنان پيكار نيست. و او نيز بازگشت. [3] .

بـنـا بـه نقلي اُمِّوهب پس از شهادت همسرش كنار او آمد، خاك و خون از چهره او برگرفت و گـفت: بهشت گوارايت باد، در همين لحظه غلام شمر كه رستم نام داشت به دستور وي با زدن عـمودي آهنين بر فرق زن، او را به شهادت رساند. [4] او نخستين بانويي بود كه در كربلا به شهادت رسيد. [5] .

روايـتـي ديـگـر حـاكـي از آن اسـت كـه اُمِّوهـب نه با همسرش، بلكه با پسرش ـ وهب ـ به كربلا آمد و در آن جا وهب كه نصراني بود به دست امام حسين (ع) اسلام اختيار كرد؛ و به دفاع از آن حضرت برخاست. در حالي كه همسر وهب مانع او مي شد. مادرش عنوان كرد كه تا در راه حسين (ع) به شهادت نرسد از وي راضي نخواهد گشت. وهب جنگيد و به شهادت رسيد؛ مادرش نيز به گونه اي كه گفته شد شربت شهادت نوشيد. [6] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 429، دارالمعارف.

[2] اعلام النساء المؤمنات، ص 599 ـ 598؛ رياحين الشريعه، ج 3، ص 300.

[3] تـاريـخ طـبـري، ج 5، ص 430، دارالمـعـارف؛ کـامـل ابـن اثـيـر، ج 4، ص 65؛ اعـيان الشيعه، ج 1، ص 603؛ ابصار العين، ص 179، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة، ارشاد مفيد، ج 2، ص 101، کنگره جهاني هزاره شـيـخ مـفـيـد؛ البـدايـه والنـهـايـه، ج 8، ص 183؛ مقتل الحسين (ع) مقرم، ص 238، منشورات شريف رضي.

[4] کامل ابن اثير، ج 4، ص 69؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 599؛ اعيان الشيعه، ج 1، ص 603.

[5] مقتل الحسين (ع) خوارزمي، ج 2، ص 16، انوارالهدي.

[6] الفتوح، ج 5، ص 189؛ مقتل الحسين (ع) خوارزمي، ج 2، ص 16، انوارالهدي؛ اسـرار الشـهـاده، ج 4، ص 324؛ ناسخ التواريخ، ج 2، ص 269؛ نفس المهموم، ص 146 ترجمه شعراني.