بازگشت

احمد بن مسلم بن عقيل


مـورّخـان و علماي رجال براي حضرت مسلم (ع) فرزندي به نام احمد ذكر نكرده اند؛ تنها در ميان متأخران، فاضل دربندي او را در شمار شهيدان كربلا آورده است. به گفته وي، احـمـد نـيز همانند ديگر ياران از امام حسين (ع) اجازه خواست و پس از اسحاق بن مالك اشتر به ميدان رفت و با خواندن رجز زير دليرانه به نبرد پرداخت و سرانجام با تير دشمن به شهادت رسيد: [1] .



أَطْلُبُ ثارَ مُسْلِمٍ مِنْ جَمْعِكُمْ

يا شرَّ قومٍ ظالمينَ فَسَقَهْ



اَضْرِبُكُمْ بِصارِم ذِي رونقٍ

ضَرْبَ غلامٍ صادقٍ مِنْ صَدَقَهُ



[لا] أَنْثَنِي عَمَّنْ لَقانِي ناكصا

وَلَمْ اَكُنْ مِمَّنْ يُحِبُّ السَفَقَةْ



كَمْ جاهِدٍ لَمّا الْتَقَاني فِي الوَغا

صَيَّرْتُهُ كَالْلِبْنَةِ المُفَلَّقَةْ [2] .



اي بدترين قوم ستمكار و زشت كردار! انتقام خون مسلم را از شما مي گيرم.

شـما را با شمشير آبديده و برّان مي زنم. زدنِ جواني كه راستگو است و از راستگويان است.

فراريان از جنگ را تعقيب [ن‍] مي كنم و [هنگام نبرد] مهرباني را دوست ندارم.

چه بسيار مبارزي را در ميدان جنگ ديدار كنم و او را چون خشت خام پاره پاره كنم.


پاورقي

[1] اسرار الشهادات، ص 282 (منشورات اعلمي)؛ جواهر الايقان، ص 87.

[2] اسرار الشهادات، همان جا.