بازگشت

ابراهيم بن حسين


بـرخـي از مـورّخـان او را در زمـره فـرزنـدان امام حسين (ع) قرار داده اند. [1] اما از حضور وي در كربلا سخني به ميان نياورده اند، ولي برخي ديگر از مورخان مي گويند كه ابراهيم روز عاشورا به ميدان نبرد رفت و اين چنين رجز خواند:



اَقْدِمْ حُسَيْن الْيَوْمَ تَلْقي اَحْمَدا

ثُمَّ اَباكَ الطّاهِرِ الْمُؤَيَّدا



وَالْحَسَنَ الْمَسْمُومَ ذاكَ الاَسْعَدا

وَذا الْجَناحَيْنِ حَليفَ الشُّهَدا



وَحَمْزَة اللَّيث الْكَمَّي السَّيِّدا

في جَنَّة الْفِرْدَوْسِ فازُوا سُعَدا [2] .



اي حسين، پيش بيا كه امروز جدّت، پيامبر پاكيزه و تأييد شده و برادر مسمومت حسن (ع) و صـاحـب دو بـال (جـعفر طيّار) كه هم سوگند شهدا بود و هم چنين حمزه شير شجاع را كه رستگار شدند، در فردوس ملاقات خواهي كرد.

آنگاه چون شير حمله نمود، و پنجاه يا 84 تن را به هلاكت رساند. [3] و به قولي بار ديگر اين چنين رجز خواند:



اءَضْرِبُ مِنْكُمْ مَفْصِلا وَساقا

لِيُهْرَقَ الْيَوْمَ دَمي اِهْراقا



وَتُرْزِقُ الْمَوْتَ اءَبااِسْحاقا

اءَعْني بَني الْفاجِرَةِ الْفُسّاقا [4] .



با شمشير بر مفصل و ساق شما مي زنم تا آن گاه كه [همين] امروز خونم ريخته شود، و ابواسحاق مرگ را روزي فرزندان گنه كار و زنازاده گرداند.

ابـراهـيـم پـس از نـبـرد و كـشـتـن شـمـاري از نـيـروهـاي دشـمن خود به فيض عظيم شهادت نايل آمد. [5] .


پاورقي

[1] لباب الا نساب، ج 1، ص 349.

[2] مقتل الحسين (ع)، ابي مخنف، ص 109، ناسخ التّواريخ، ج 2، ص 309.

[3] ناسخ التواريخ، ج 2، ص 310.

[4] هـمـان، (البـتّه ابن شهرآشوب اين رجز را به ابراهيم بن حصين اسدي نسبت داده است: مناقب، ج 4، ص ‍ 114).

[5] مـنـاقـب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 122؛ اعيان الشيعه، ج 1، ص 610؛ بحارالا نوار، ج 45، ص 63؛ اسرار الشّهاده، ج 3، ص 228.