بازگشت

امام سجاد در شام


روزي يزيد، امام سجاد (ع) و عمرو پسر امام حسن (ع) را كه پسري يازده ساله بود، پيش خود خواند. پسرش خالد نيز در مجلس حاضر بود. يزيد رو به عمرو بن حسن (ع) كرده گفت: «مي خواهي با خالد كشتي بگيري؟» عمرو گفت: «نه، كشتي نمي گيرم، ولي اگر كاردي به من و كاردي به او بدهي، حاضرم با او بجنگم.» يزيد گفت:



«هر آن كس ندارد نشان از پدر

تو بيگانه خوانش مخوانش پسر» [1] .

در ايام اسارت اهل بيت، روزي امام سجاد (ع) در بازار شام قدم مي زد. منهال بن عمرو پيش آمده، عرض كرد: «چگونه اي يابن رسول الله؟»

فرمود: «اي منهال! امروز ما مثل بني اسرائيل در ميان فرعونيان شده ايم، كه پسرانشان را مي كشتند و زنانشان را زنده مي گذاشتند. عرب بر عجم افتخار مي كند كه محمد (ص) عرب است. قريش بر ساير اعراب افتخار مي كند كه محمد (ص) از قريش است، ولي ما اهل بيت محمد (ص)، مورد


خشم قرار گرفته، كشته و آواره مي شويم؛ «انا لله و انا اليه راجعون».

روزي كه امام سجاد (ع) با اسيران بر يزيد وارد شد، يزيد به امام سجاد (ع) قول داد كه سه حاجت او را برآورده كند؛ روزي از حضرت خواست كه حاجات خود را بگويد. حضرت فرمود: «حاجت اولم اين است كه صورت سرور و مولا و پدرم حسين (ع) را به من نشان دهي تا از او توشه بردارم و با او خداحافظي كنم. دوم آن كه آن چه از ما برده اند، به ما برگرداني. سوم آن كه اگر تصميم داري مرا بكشي، كسي را با اين زنان روانه كني كه ايشان را به حرم جدشان برگرداند.»

يزيد گفت: «صورت پدرت را هرگز نخواهي ديد؛ تو را نخواهم كشت؛ زنان را هم جز خودت كسي به مدينه نمي برد؛ و آن چه را از شما گرفته اند، خودم چند برابر جبران مي كنم.

حضرت فرمود: «ما مال تو را نمي خواهيم، ارزاني خودت باد. من، اموال خودمان را خواستم؛ چون چرخ نخ ريسي مادرم فاطمه، مقنعه و گردنبند و پيراهنش در بين آنهاست.



پاورقي

[1] اين ضرب المثل ترجمه تقريبي ضرب المثل عربي است که مي‏گويد: شنشنة أعرفها من اخزم هل تلد الارقم الا الارقم. (مترجم)

اين ضرب المثل، از شاهنامه‏ي فردوسي است، و اصل آن اين است:



«پسر کو ندارد نشان از پدر

تو بيگانه خوانش، مخوانش پسر»



[داستان آگاه شدن مهراب کابلي از کار رودابه و زال].