بازگشت

مضامين زنده، واژگان و تركيبهاي بديع


يكي از ويژگي هاي بارز ادبيات انقلاب، بروز معاني جديد در قالبهاي كهن و نيز ظهور واژگان بديع در زبان جديد است؛ يعني بهره گيري از سنت ديرين ادبيات به نحو خلاق و آفرينش معاني تازه در همان قالبها. علت موفقيت اين زبان آزمايي و كار آمدي سنتي ادبيات در تركيبهاي جديد بيشتر از هر چيز زنده بودن مضامين ادبي و حضور بالفعل معاني به كار رفته در آثار است؛ به عبارت ديگر - چنانكه قبلا گذشت - شاعر و اديب امروز نه تنها نيازمند اسطوره و روايت تاريخي ادب خويش نيست، بلكه حتي متعالي ترين مضامين - يعني ادب عاشورايي - خويش را به گونه اي حاضر و زنده مشاهده مي كند و خود نيز در متن حادثه قرار دارد و بنابراين پيش از آنكه بخواهد با استعاره و كنايه و به زبان سمبليك احساس خويش را با مضمون و اسوه ي ادب پيوند زند، همان واقعيت را كه تصوير مي كند گويا سمبلها را تجسم بخشيده و مضمونها را در عرصه بيروني اثر خويش حاضر ساخته است. در ذيل نمونه هايي از واژگان و تركيبهاي جديدي را كه - غالبا - نماينده واقعگرايي و مردمي بودن ادبيات انقلاب اسلامي است ذكر مي كنيم:

تركيبها: عطر تكبير، سجاده ي گلبرگ، نماز باران، جام اكملت لكم، دست جبرئيل، سوره ي سوگ، عطش مزرعه، تاوان عشق، گل آفتاب... واژگان: بسيج، لاله، عطر، نسيم، زلال، ستاره، آئينه، شهادت، تشهد، سلام، سنگر، كوير، شقايق، زمزم، خاك، تشنه، دريا، و... سيري كوتاه در اشعار عصر انقلاب - چنانكه اشاره شد - پژوهنده را با انبوهي از واژه ها و تركيبهاي ساده اما دلنشين آشنا مي كند، كه شايد در كلام عادي مردم كوچه و بازار نيز فراوان به كار روند، اما متكي بر احساس زنده و حقيقي شعراي جوان و به بركت حضور مضمون واقعي شعر در عصر شاعر چنان در قالبهاي كهن و نو به كار رفته اند، كه گويي سابقه اي ديرينه در ادب پارسي دارند...