بازگشت

جنگ سوژه اي قدرتمند


پديده جنگ در دهه نخست انقلاب عاملي بود تا ادبيات معاصر و بويژه شعر را به مضمونهاي حماسي زنده و احساسهاي مذهبي و ناموسي برانگيزد و جذبه معنوي و اجتماعي آن اذهان شعرا و نويسندگان را از مضامين و معاني الهي و انساني لبريز سازد. نكته مهم در اينجا كانون انگيزه هاي دفاع و مبارزه است كه تداعي قيام و نهضت عاشورا را در پي دارد. بسياري از آثار خلق شده در ادبيات معاصر ما، چه در ادبيات منظوم و چه در ادبيات منثور، مخلوق حادثه بزرگ جنگ بوده است. در اينجا ديگر شعر تصوير حماسه نيست، بلكه شركت در حماسه است و در ادبيات عاشورايي به عنوان يك سمبل تلقي نمي گردد، بلكه حقيقتي است كه بار ديگر در اذهان حضور يافته و آنها را تسخير كرده است؛ حماسه و تغزل و شور مثنوي به هم مي آميزند و صحنه هاي پرشكوه انديشه ي مبارزه را تصوير مي كنند:

نمونه ها:



دل توفاني من باز چه غوغاست تو را

كه در اين امواج و خطر ميل به درياست تو را



مرد اين باره نه اي ورنه سواران رفتند

مانده ي وسوسه اي، سلسله در پاست تو را



باده مي جوشد و هنگامه ي نوشا نوش است

قابل فيض نه اي ورنه مهياست تو را [1] .



قسمتي از يك غزل:



با اين نسيم سحر خيز برخيز اگر جان سپرديم

در باغ مي ماند اي دوست گل يادگار من و تو



چون رود اميدوارم بي تابم و بي قرارم

من مي روم سوي دريا جاي قرار من و تو [2] .



وارث پرچم بلند حسين (ع)

بوي اين خاك بوي عاشورا است



باز سرها به نيزه مي خواهند

خوليان در پناه جوشنها



هان مبادا حسين (ع) ديگر بار

در مصاف يزيديان تنها [3] .



اين سبكبالان كه تا عرش جنون پرمي كشند

آفتاب وصل را چون صبح در بر مي كشند



فصل ديگر مي گشايند از كتاب كربلا

عشق را با جوهر خون نقش ديگر مي كشند



از ديده اشك هجر دگر كربلا مبار

كاينان تو را به وصل، دليل مسلمند [4] .



مي برم منزل به منزل چوب دار خويش را

تا كجا پايان برم آغاز كار خويش را



الفتي دارد به توفان اين دل درياييم

مي فشارد در بغل دريا كنار خويش را [5] .



نمونه هاي ياد شده تنها قطره اي از درياي اشعار حماسي دوره جنگ است كه با واژگان و تركيبها و بيش از هر چيز به وسيله مضمون خون همان ادبيات عاشورايي قرن اول تا سوم صدر اسلام را زنده مي كند و حتي گاهي همان مضامين را به زبان امروز ارائه مي دهد. در ادبيات منثور - مثل داستان و خاطره - نيز مي توان حضور فرهنگ عاشورا را شاهد بود كه ديگر مجالي براي اشاره بدانها نيست.


پاورقي

[1] جنگ يازدهم سوره، زمستان 1365، ص 97 (شعر از حسين اسرافيلي).

[2] همان، ص 133 -134 (شعر از زنده ياد سلمان هراتي).

[3] جمگ ششم سوره، فروردين 1363، ص 161 -162 (قطعاتي از شعر حسين اسرافيلي).

[4] همان، ابياتي از دو غزل، ص 173 -176 (از ساعد باقري).

[5] جنگ نهم سوره پاييز 1364، ص 113 (از حسين اسرافيلي).