بازگشت

تسخير انديشه هاي دوران


رستخيز عظماي ادب از مكتبهاي عاشورا به توصيفهاي مذكور تصوير نمي شود و

هيچگاه نمي توان مدعي بود كه حتي از اين طريق جز روزنه اي به وسعت دشتهاي كرامت و نجابت آن راهي نشان داده شده است: و به قول حافظ:



«قياس كردم و تدبير عقل در ره عشق

چو شبنمي است كه بر بحر مي كشد رقمي»



چرا كه اين مكتب با گذر روزگاران سرزمينهاي فطرتهاي سليم را تسخير مي كرد و انديشه هاي ناب را سيراب كرامت مي نمود. و در بعد ادبيات حتي آنان را كه هيچ صراطي را مستقيم نبودند و به پوچگرايي و بدبيني شهره گشته بودند - همچون شاعر و اديب قرن چهارم ابوالعلا معري - در جذبه خود مبهوت مي ساخت و با تعليم بلند انساني آشنايي مي داد؛ چنانكه همو در اشعاري در وصف حسين (ع) مي گويد:



و علي الدهر من دماء الشهيد

ين علي و نجله شاهدان



فهما في اواخر الليل فجرا

ن و في اوليائه شفقان



ثبتا في قميصه ليجي ء

الشجر مستعديا الي الرحمن



يابن متعرض الصفوف ببد

رو مبيد المجموع من غطفان



احد الخمسة الذين هم ال

اغراض في كل منطق و المعان



و الشخوص التي حلقن ضياء

قبل خلق المريخ و الميزان [1] .



(خون دو شهيد: علي بن ابي طالب و فرزندش حسين (ع) براي هميشه بر دامن روزگار به عنوان دو گواه بر ستمگريهاي بشر باقي خواهد ماند. اين دو خون هر صبح و شام هنگام طلوع و غروب خورشيد در خاور و باختر گيتي به صورت فجر و شفق آشكار مي گردند. اين خون بر جامه ي روزگار ثابت خواهند ماند تا آنكه در محشر به عنوان دادخواهي به پيشگاه عدل خدا آورده شود... اي حسين! تو فرزند پيامبر هستي كه در جنگ بدر پيروان خود را صف آرايي كرد و گروهي از مردم گمراه را به خاك هلاكت افكند: پيامبري كه خود يكي از پنج گوهري بود كه غرض و مقصود هر لفظ و معنايند [يعني محمد، علي، فاطمه حسن و حسين عليه السلام] گوهر وجود اين شخصيتها پيش از آفرينش مريخ و ميزان آفريده شده است...) باري قيام سالار شهيدان، شعور ساز شعري شد كه قرار بود تا در نسلهاي آينده به فراخور ظرفيتشان ظهور كند؛ و مضمون پرداز ادبياتي بود كه در عصرهاي آينده افق انديشه ي مردم را در سيطره خود مي گرفت و وسعت فطرتشان را سيراب كوثر حق جويي و حق طلبي مي ساخت. و البته اين تأثير و اين ادب جامع تنها در شعر نبود، بلكه فقه و عرفان و سياست و علوم قرآن هم دربر مي گرفت و باب فناء في الله حقيقي، سياست راستين اسلام و احكام ناب قرآني را در عرصه فرهنگ اسلامي وارد ساخت...


پاورقي

[1] شرح تنوير بر ديوان سقط الزند، ص 122، به نقل از کتاب: گفت: و شنود فلسفي در زندان ابوالعلاء معري، دکتر طه حسين، ترجمه حسين خديوجم، چاپ اول، 1344، ص 102 -103 (پاورقي).