بازگشت

امام سجاد


امام چهارم (ع) بزرگ ترين و مهمترين شاهد واقعه عاشوراست و بديهي است كه در سخن او مي توان والاترين مضامين قيام حسين (ع) را سراغ گرفت. شرايط زندگي علي بن الحسين (ع) آنچنان بود كه گنجايش قيام را نداشت و او - به علم امامت خويش - از طريق راز و نياز و تعليم دعا، باب جديدي را براي طالبان مكتب ولايت گشود و صحنه ديگري را براي مقابله با فسق و ظلم روزگار فراهم آورد و از خود صحيفه اي را آفريد كه نه تنها براي اديبان و سخندانان، بلكه براي تمامي عالمان و عاشقان شريعت، منبعي جوشان از فطرت آدمي و بحري ذخار از گهرهاي عرفان و ايمان به مبدأ هستي است؛ كتابي كه آن را «زبور محمد» خوانده و برخي با «انجيل مقدس» [1] همتايش دانسته اند و دانشمندان شيعي و سني نزديك به پنجاه شرح و تفسير بر آن نگاشته اند. [2] .

سيد ساجدين (ع) احياي عاشوراي خونين را در تعليم ادعيه و آداب راز و نياز و سخن گفتن با معبود مي داند، و در زماني كه واليان بي كفايت و فاجر بني اميه، شام و كوفه و مدينه و مكه را به ويرانه و قتلگاه هزاران شيعه و آزاديخواه بدل ساخته، كعبه را هتك نموده و مسجد پيامبر (ص) را از خون بي گناهان معترض به حكومت اموي رنگين مي كنند... مردمان را متوجه ريشه همه اين فلاكتها مي سازد، كه غفلت از ياد خدا و جايگاه آدمي در برابر اوست.

امام (ع) در عبادت و راز و نياز آنقدر به خود سخت مي گيرد، كه از طرف «جابر بن عبدالله انصاري» مورد اعتراض واقع مي شود كه: اي پسر رسول خدا براي حفظ جان خود كمتر عبادت كنيد [و خويش را اين همه به مشقت نيفكنيد]. اما امام جواب مي دهد:

«يا جابر لا ازال علي منهج ابوي متأسيا بهما حتي القاهما» [3] .

اي جابر! پيوسته بر طريق پدران خود [علي (ع) و حسين (ع)] خواهم بود و بدانان اقتدا مي كنم، تا زماني كه بديشان بپيوندم. آنچه در اينجا شايان دقت و عبرت آموزي است، اين است كه امام (ع) شيوه خود را همان اقتداي به امام علي (ع) و امام حسين (ع) دانسته است و اين بدان معناست كه عبادت و دعا و راز و نيايش همان معناي اقامه عدل و قيام در برابر ظالم است. در حقيقت اين كار تكرار عاشوراست و سيره امام چهارم (ع) اولين تكرار و دومين تصوير از نهضت حسين (ع) است، كه مقدر بوده تا به صورت مكتوب هم براي نسلهاي بعد باقي بماند.

گذري كوتاه بر ادعيه و مناجاتهاي متعالي صحيفه امام سجاد (ع) نشان مي دهد كه حضرتش چسان سلاح دعا را بر ضد دنيا پرستان، غاصبان حكومت و ظالمان به كار گرفته و چگونه به انديشه سازي تشيع پرداخته است. و بي سبب نيست كه فرزدق، شاعر معروف و محب اهل بيت، متأثر از حالت روحاني وي و محسور جذبه هاي قدسي اش مي گويد:



«من يعرف الله يعرف اوليه ذا

فالدين من بيته ناله الامم»



هر كس خدا را شناخت نياكان اين مرد را هم مي شناسد؛ چرا كه دين از خانه او به ساير امتها رسيده است.

در اينجا به عنوان قطره اي از دريا، قطعاتي از ادعيه امام چهارم (ع) را مي آوريم كه علاوه بر جنبه هاي ظريف سياسي و جهادگرانه، بي شك خود از ذخاير نادر ادبيات اسلامي و فرهنگ شيعي است و منبع پرفيضي براي اديبان، سخندانان، شاعران و... امت بوده است.

اللهم صل علي محمد و آله و حليني بحلية الصالحين و البسني زينة المتقين في بسط العدل و كظم الغيظ و اطفاء النائرة و ضم اهل الفرقة و اصلاح ذات البين و افشاء العارفة و ستر العائبة و لين العريكة و خفض الجناح و حسن السيرة... [4] .

و اعذني و ذريتي من الشيطان الرجيم... و من شر كل سلطان عنيد و من شر كل مترف حفيد... و من شر كل صغير و كبير و من شر كل قريب و بعيد و من شر كل من نصب لرسولك و لاهل بيته حربا من الجن و الانس...

(بار خدا! بر محمد (ص) و خاندان او درود فرست و مرا در گستردن بساط داد و فروخوردن خشم و فرونشاندن آتش فتنه و فراهم آوردن پراكندگان و اصلاح ذات البين و آشكار كردن كارهاي پسنديده و پوشاندن رفتار نكوهيده و نرمخويي و فروتني و خوشرفتاري و...، به زينت پارسيان بينا رأي... و مرد و فرزندانم را از شر شيطان رانده شده،... و از شر هر حاكم سنگر و شر هر خودكامه ي زور خشم... و از شر هر نزديك و دور و از شر هر جني و انسي كه بر رسول تو و خاندان او به جنگ برخيزد... پناه ده).

باري. سخن گفتن از ظاهر و باطن دعاي صحيفه نه در توران اين مقاله است و نه لياقتش - اما بررسي كوتاهي در دعاهاي مأثور از امام سجاد (ع) - همچون دو نمونه اي كه گذشت - مي رساند كه حضرتش با طرحي هوشمندانه و علمي امامانه ضميرهاي خفته و فطرتهاي آفت زده و انديشه هاي زمان خويش را با تذكار صلوات بر پيامبر (ص) و آل او - كه در آغاز بيشتر دعاهاي صحيفه آمده است - به سرزمينهاي ناشناخته علوم اهل بيت دعوت مي كند، و ذكر مكرر آل محمد را به همراه اشاراتي ظريف و كناياتي لطيف از اوضاع نابسامان روزگار خويش به همه مضامين بلند ادعيه خويش - كه تأويل قرآن است پيوند مي دهد، تا جستجوگران اقاليم مناجات و حتي مردمي كه گاه گاه از در تضرع و زاري به پروردگار روي مي آورند، بدانند كه بين اين دو مخلوق قدسي ارتباطي عميق و پيوندي ناگسستني ايجاد شده است...

اين پيام قيام عاشوراست كه چنين مكتوب، اما پويا و انديشه ساز به ترسيم مرزهاي فكري تشيع مي پردازد و در اثر همين تجليهاست كه شاعري چون «حماني علوي» - شاعر قرن سوم و چهارم - اهل بيت (ع) و ائمه عليه السلام را چنين وصف مي كند:



«يا عديل القرآن من بين ذا

خلق و يا واحدا من الثقلين» [5] .



(اي همپايه هاي قرآن در ميان مردم و اي آنان كه يكي از دو يادگار گرانبهاي پيامبرند). و «فرزدق» ويژگي رهبر ثاني عاشورا، امام سجاد (ع) را چنين مي شناساند:



«من معشر حبهم دين، و بغضهم

كفر، و قربهم منجي و معتصم» [6] .



(او از گروهي است كه دوستيشان دين است و دشمنيشان كفر، و قرب بدانها ساحل نجات و پناهگاه امن و امان است).


پاورقي

[1] ر.ک. به: صحيفه سجاديه، ترجمه دکتر اسد الله مبشري، نشرني، چاپ اول، 1370، پيشگفتار، ص 13.

[2] همان، ص 21 -24.

[3] ر.ک. به: الانوار البهيه، پيشين، ص 159.

[4] صحيفه سجاديه، پيشين دعاي بيستم، ص 130 -131.

[5] همان، دعاي بيست و سوم، ص 150 -151.

[6] ر.ک. به: ادبيات انقلاب در شيعه، صادق آيينه‏وند، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج 1، 1359، ص 168.