بازگشت

كشته شدن سيدالشهداء لله بود، و قيام لله شكست ندارد


«... حضرت امير - سلام الله عليه - با معاويه جنگ كردند و شكست خوردند، و لكن شكست نبود. اين شكست صوري شكست حقيقي نبود. چون قيام لله بود، قيام لله شكست ندارد، تا امروز هم او غالب است، تا ابد هم او غالب است.

سيدالشهدا - سلام الله عليه - با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قيام كردند، چون قيام لله بود، اساس سلنت آن خبيث (يزيد) را در هم شكستند. در صورت - ظاهر - ايشان كشته شدند، لكن اساس سلطنت را شكستند. اساس سلطنتي كه مي خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتي در آورد. خطري كه معاويه و يزيد براي اسلام داشتند، اين نبود كه غصب خلافت كردند. اين خطر كمتري بود. خطري كه اينها داشتند اين بود كه مي خواستند اسلام را به صورت سلطنت در آورند. مي خواستند معنويت را به صورت طاغوت درآورند. مي خواستند به اسم اين كه ما خليفه رسول الله هستيم اسلام را منقلب كنند به يك رژيم طاغوتي، اين مهم بود. آنقدر كه اين دو نفر مي خواستند ضرر به اسلام بزنند، يا زدند، جلوتري ها نزدند. اينها مي خواستند اساس اسلام را وارونه بكنند. سلطنت بود، در مجالسشان شرب خمر بود، قمار بود. خليفه رسول الله و در مجلس شرب خمر؟ و در مجلس قمار! و باز خليفه رسول الله، نماز هم با جماعت مي خواند. اين خطر براي اسلام خطري بزرگ بود. اين خطر را سيدالشهدا دفع كرد. قضيه فقط قضيه غصب خلافت نبود. قيام سيدالشهدا - سلام الله عليه - قيام بر ضد سلطنت طاغوتي بود. سلطنت طاغوتي كه اگر - يزيد - توفيق پيدا مي كرد، اسلام يك چيز ديگر مي شد. اسلام مي شد مثل رژيم 2500 ساله سلطنت... كشته شدن سيدالشهدا - سلام الله عليه - چون قيام لله بود، قيام لله شكست ندارد...

خدا مي فرمايد، من فقط يك موعظه دارم: «قل انما اعظكم بواحدة، ان تقوموا!... وقتي ديديد دين خدا در خطر است، براي خدا قيام كنيد. اميرالمومنين مي ديد كه دين خدا در خطر است، معاويه دارد دين خدا را وارانه جلوه مي كند، براي خدا قيام كرد. سيدالشهدا هم همينطور قيام كرد.

اين يك مطلبي است كه براي يك وقت نيست. موعظه خدا هميشگي است. هر وقت ديديد كه خواستند بر ضد اسلام، بر ضد رژيم انساني، اسلامي الهي قيام كنند، خواستند مسائل اسلام را وارونه كنند، به اسم اسلام، اسلام را بكوبند، اينجا بايد قيام كرد، و نترسيد از اينكه شايد نتوانيم، شايد شكست بخوريم» [1] .


پاورقي

[1] از بيانات امام فقيد در جمع هيئت قائميه تهران، در تاريخ 10 / 3 / 1358، صحيفه نور، ج 7، ص 36.