بازگشت

تداوم فرهنگ عاشورا توسط امام فقيد


در سالهاي پس از بازگشت امام به وطن، چه مدتي كه در قم بودند، و چه سالهايي كه تا پايان زندگاني در تهران و حسينيه جماران به سر مي بردند، همه در تلويزيون مي ديدند كه امام فقيد پس از شهادت آيت الله شهيد مطهري، يا فاجعه حزب جمهوري و شهادت هفتاد و سه چهار تن، آيت الله شهيد بهشتي و ساير علما و رجال محبوب و دكتر محمد جواد باهنر نخست وزير روحاني و مورد احترام امام، و هنگامي كه رزمندگان به حضورشان مي رسيدند و مواردي ديگر، هر گاه امام سخن مي گفت، و از آن حوادث دردناك ياد مي كرد و صداي ناله و گريه و زاري حاضران بلند مي شد، حتي يك بار هم ديده نشد كه امام خم به ابرو بياورند، فقط آثار تأسف و تأثر در چهره شان پيدا بود، ولي همين كه در ايام سوگواري عاشورا آقاي كوثري ذاكر اهل بيت از شهداي كربلا نام مي برد، امام دستمال سفيد را از صورت برمي داشتند، به خوبي معلوم بود كه چقدر گريسته اند. هنوز هم وقتي مردم آن صحنه ها را در تلويزيون مي بينند، منقلب مي شوند و بي اختيار مي گريند، و اين حالت خاص امام فقيد در شناخت فرهنگ عاشورا بخوبي در نظرها مجسم مي شود.

همانطور كه گفتيم، مبدأ انقلاب اسلامي توسط امام خميني، سخنراني ايشان در روز عاشورا در مدرسه فيضيه قم، و ملتهاي آن نيز ياد كربلا و فرهنگ عاشورا بود. ملت ايران و جهانيان ديده اند، و هم اكنون در فيلمهاي ايام جنگ هشت ساله تحميلي مي بينند كه مهيج ترين پيشبند رزمندگان اسلام در جبهه هاي حق بر ضد باطل، «يا حسين شهيد» و مشهورترين شعار آنها سخن سيدالشهدا در روز عاشورا بود كه مي گفت: «هيهات منا الذله»، و انقلابي ترين نوايي كه سر مي دادند هم، «براي فتح كربلا، پيش به سوي جبهه ها» بود.

من عقيده دارم و شايد عقيده همه باشد كه اگر ياد امام حسين و كربلا و فرهنگ عاشورا نبود كه امام فقيد در تمام مراحل انقلاب به آن توجه داشتند و همه را به حفظ آن توصيه مي فرمودند، انقلاب اسلامي ملت ايران به ثمر نمي رسيد، و جنگ تحميلي ابر قدرتها به ميانداري رژيم بعثت عراق بر ضد ايران اسلامي، بدان گونه پايان نمي يافت كه يك وجب از خاك ما به دست دشمن نيفتد، آن هم با فقدان همه گونه امكانات و محاصره همه جانبه ما توسط دول استكباري.