بازگشت

علت ساختن تكيه دولت


كارلا سرنا درباره علّت ساختن «تكيه دولت» مي گويد :

پيش از مسافرت شاه به اروپا، اين صحنه ها [ : تعزيه] در قصر شاهي و زير چادر نمايش داده مي شد. در محرّم سال 1864 ميلادي ]1218 قمري ]يكي از خيمه ها بر اثر طوفاني سهمگين فرو ريخت. در اين ماه [ : محرّم ]هر واقعه شومي اتّفاق افتد، نشانه اي از خشم خداوند تلقّي مي گردد ... ناصر الدين شاه بعد از بازگشت از اروپا در كنار كاخ شاهي، تكيه اي با اسلوبي تازه بنا كرد. [1] .

در گزارش جيمز ويلس از پيش درآمد برگزاري يك مراسم تعزيه [احتمالاً ]در تكيه دولت آمده است :

وقتي تمام تداركات و اسباب تعزيه خواني فراهم آمد، آن وقت نوّاب والا حكم مي كند كه درها را باز نموده و زن ها را داخل تكيه كنند ... و چون درها باز شد، يك مرتبه زن ها با كمال سرعت، داخل تكيه شده و هر كدام سعي مي نمايند كه به قدر امكان، بهترين مكان را از براي [نشستن] خود تحصيل نمايند. و بعضي از زن هاي متموّله و معروفه آن جا، قبل از وقت، خدّام خود را با فرش به تكيه فرستاده و آنها فرش ها را بر روي زمين انداخته اند، انتظار خانم هاي خود را مي كشند. و در وقت دخول زنان، قيل و قال و منازعه و گفتگوهاي سخت، بسيار واقع مي شود. ولي چندان طول نمي كشد كه فرّاش هاي جوان با چوب دستي خود، تكيه را ساكت و صامت مي كنند. عدد زن ها تقريباً پنج - شش هزار نفر است. الغرض پس از چند دقيقه ديگر، درب دويم باز مي شود و جمعيت مردها، با كمال هياهو داخل شده و در طرف راست تكيه، كه در مقابل سكوي مجلس تعزيه خواني است، صف مي كشند و مي ايستند. آن وقت، صداي توپ، دخول روضه خوانان و تعزيه خوانان را به مجلس اعلان مي دهد. [يكي از روضه خوانان] بالاي عرشه منبر مي رود و با كمال وقار و ادب مي نشيند و سايرين، يا در اطراف منبر و يا بر روي پله هاي زيرين منبر مي نشينند. آن وقت تمام حضّار سكوت نموده و استماع روضه خواني مشار إليه را مي نمايند. روضه خوان، اوّل با صداي ملايم مي گويد : «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و بعد از حمد و ثناي الهي، مختصري از مصائب و بلاياي حزن انگيز حضرت امام حسين عليه السلام را بيان مي نمايد و چون اسم حضرت حسين عليه السلام برده مي شود، فوراً از جمعيت تماشاييان، يك صداي ناله و گريه وحشتناك حزن انگيزي بلند مي شود و بعضي از آنان مي گويند : «اي حسين! دل ما براي مصائب تو سوزد». در اين حال، روضه خوان با صداي بسيار بلند فرياد مي كند : «حسن حسين - حسن حسين» و ضمناً با كمال شدّت، مشت بر سينه لخت خود مي زند. آن وقت جمعيت مردان، با كمال عجله [اين عمل] او را تقليد نموده، آنها هم يك مرتبه مي گويند : حسن حسين. اين صداي هياهو اسباب آن مي شود كه تمام مستمعين به حالت جنون برسند و به شدّت، گريه و زاري كنند. بعد از گريه بسيار، روضه خوان از منبر به زير آمده و از پي كار خود مي رود. پس از او، دسته موزيك نواب والا شاهزاده داخل شده ... و بعد از اتمام موزيك، چند دسته مختلف [به ترتيب] وارد تكيه مي شوند :

اوّل، يك دسته سقّا هستند كه هر كدام مشكي بر دوش خود گذارده اند و چون در ميان مردان و زنان مي رسند، بعضي فريادهاي مخصوص مي كنند و چيزهايي مي گويند كه مزيد سوزش قلب و ناله مستمعين مي شود. مثلاً يكي از آنها مي گويد : «حسين از براي قطره اي آب، جان داد» و ديگري مي گويد : «آي حسين جان!». بعد از ورود سقّايان، يك دسته درويش داخل تكيه مي شوند و هر كدام، دسته زنجيري در دست دارند كه لاينقطع بر روي پشت و دوش برهنه خود مي زنند و متّصل مي گويند : «حسن، حسين». بعد از ورود درويش ها، يك دسته مردمان منتخب وارد تكيه شدند. آنها به افتخار عزاداري حضرت حسين نذر نموده اند كه خون خود را بريزند. اين دسته، مانند شهدايي كه در وقت جنگ بر خود كفن مي پوشند، به لباس سفيد ملبّس گشته بودند و هر يك در دست خود، قمه بزرگي دارند كه در وقت حركت، پيشاني و سر را به واسطه آن زخمي مي كردند و خون زيادي از پيشاني آنها جاري بود و وقتي كه بر روي كفنشان ريخته مي شد، وضع مخصوصي داشت. و بعضي از متعصّبين به قدري قمه بر سر و پيشاني خود زده بودند كه از شدّت جريان خون، بر زمين مي افتادند و محرّك گريه و زاري مستمعين مي شدند. دسته جات [مذكور] كه از تكيه بيرون مي رفتند، دسته موزيكانچي نواب والا، با كمال قوّت به نواختن آلات موزيك شروع مي نمودند. بعد از اتمام موزيك، تعزيه خوان ها داخل تكيه مي شدند ... . [2] .


پاورقي

[1] مردم و ديدني‏هاي ايران (سفرنامه)، ص 182.

[2] تاريخ اجتماعي ايران (در عهد قاجاريه)، ص 269 - 267.