بازگشت

گزارشي درباره مقطع جنگ ايران و روس


جهانگير ميرزا در گزارشي درباره مقطع جنگ ايران و روس چنين مي آورد :

در محرّم 1242 قمري، در حالي كه ايران درگير جنگ هاي دوره دوم با روسيه بود، در اردوگاه هاي جنگي، واقع در قفقاز، تكايا بسته شده و مراسم عزا برپا مي شد و لشكريان ايران تحت تأثير حماسه عاشورا آماده جانبازي مي شدند. چون ماه محرّم داخل شد، براي تعزيه سيّدالشهدا عليه السلام تكايا بسته، علماي اعلام و مجتهديني چون جناب آخوند حاجي ملا محمّد نراقي و جناب آخوند ملا محمّد دامغاني بعد از ذكر مصيبت حضرت سيّدالشهدا، لشكريان منصور را به جهاد ترغيب فرموده، شوري در ميان لشكر مي انداختند و دسته دسته و فوج فوج لشكريان اسلام، از مجلس وعظ برخاسته به خدمت نايب السلطنه عباس ميرزا آمده، اظهار شوق و تعهّد يورش و بي باكي را از كشته شدن و كشتن مي كردند.

به طور كلّي، بر خلاف آغا محمّد خان، بين فتحعلي شاه و علما - خصوصاً برخي از ايشان، از جمله : ميرزاي قمي رابطه خوبي برقرار بود؛ رابطه اي كه در آن، به نوعي شاه در برابر اوامر علما تمكين مي كرد و نظراتشان، به كلّي مطاع بود. [1] .

در رمان حاجي باباي اصفهاني در توصيف رابطه فتحعلي شاه و روحانيون چنين آمده است :

سياست شاه، هميشه اين بوده است كه رابطه خود را با روحانيون كشور، خوب نگاه دارد. چرا كه مي دانست روحانيون نفوذ شديدي روي افكار مردم دارند و تنها تعديل كننده قدرت بي حد و حصر شاه، روحانيون هستند. به همين جهت شاه، ابو القاسم [ : ميرزاي قمي، مجتهد اعظم ايران] را با پياده طي كردن و به حضور ايشان رفتن مي نواخت و اجازه مي داد كه مجتهد نزد او بنشيند. و اين افتخاري بود كه به ندرت به ديگران داده مي شد. شاه، همچنين در تمام مدتي كه در قم بود، پياده به هر سو مي رفت و توجّه بسياري به فقرا نشان مي داد. [2] .

محمّد شاه قاجار هم ظاهري مقدس مآب و خلقياتي صوفي گونه داشت. اين را مي توان به تأثير پذيري او از صدر اعظم درويش مسلكش حاج ميرزا آغاسي نسبت داد. صدر اعظمي كه بسيار مورد علاقه اش هم بود تا آن جا كه به وي لقب «قطب آسمان شريعت و طريقت» داده بود و خود را مريد او مي دانست. همين مسئله در كنار حمايت جدّي اي كه آغاسي از متصوّفه مي كرد، موجبات تيره شدن روابط علما و شاه را فراهم آورد. [3] .

با اين همه، به علّت علاقه و اعتقاد شاه و صدر اعظم، مراسم عزاداري، بويژه اجراي تعزيه رونق گرفته و ساختن تكايا نيز گسترش يافت. تدوين متون تعزيه، تكامل دسته ها و مواعظ پيش درآمد تعزيه و رقابت شاه زادگان و اعيان و اشراف در بناي تكيه و اجراي تعزيه را از ويژگي هاي اين دوران دانسته اند. [4] .

يكي از جهانگردان روسي، در گزارش خود از محرّم تهران در اوّلين سال سلطنت محمّد شاه مي گويد :

برگزاري مراسم محرّم در تهران، فوق العاده مجلّل است. در روزهاي اوّل محرّم در نقاط مختلف شهر چادرهاي سياه بلندي برپا مي دارند. در اين چادرها، ملّايي بر منبر مي رود و با صدايي بلند، تاريخچه اين روزهاي مصيبت بار را بيان مي كند. مردم هم، هم صدا با سخنان او به شدّت به گريه مي افتند و قيافه هايي حزن آور پيدا مي كنند. شب هنگام جماعات انبوهي از عزاداران، مجدداً در اين چادرها گرد مي آيند؛ مشعل ها را روشن مي كنند؛ به مدت دو يا سه ساعت و گاهي تمام شب گريه و زاري مي كنند. سينه مي زنند و با تمام حنجره، فرياد «يا حسين» بر مي آورند. تعصّب برخي مؤمنان عزادار تا جايي است كه با آلاتي تيز يا با قمه، زخم هايي سهمگين بر خود وارد مي آورند. در اين لحظات، در خيابان هاي تهران چنان فريادهايي بلند است كه ممكن است شنونده گمان برد كه دشمن به شهر يورش آورده، مشغول كشت و كشتار است. [5] .

اذعان بايد كرد كه در بين شاهان قاجار، ناصر الدين شاه در پرداختن به شعائر مذهبي و شيعه گري، گوي سبقت را از همه ربوده بود. به عنوان مثال مي توان به علاقه وي به شمايل هاي مذهبي، خصوصاً تمثال امير المؤمنين علي عليه السلام، تقيّد به نماز، سرودن اشعاري در مدح امامان شيعه، اهتمام وي به تعمير و تزيين بارگاه امام حسين عليه السلام در كربلا و نيز سفر به عتبات عاليات در سال 1288 قمري اشاره كرد. [6] .


پاورقي

[1] انديشه ديني و جنبش ضد رژي در ايران، ص 41؛ مشروطه ايراني، ص 74.

[2] حاجي باباي اصفهاني، ص 403.

[3] انديشه ديني و جنبش ضد رژي در ايران، ص 45.

[4] درباره تعزيه و تئاتر در ايران، ص 50 - 49 .

[5] سفرنامه [فيودور کورف]، ص 241.

[6] دين و دولت در ايران (نقش علما در دوره قاجار)، ص 240؛ شهر حسين يا جلوه گاه عشق، ص 408؛ انديشه ديني و جنبش ضد رژي در ايران، ص 47؛ تاريخ بيداري ايرانيان، ص 100.