بازگشت

چكيده


در اين نوشتار، پس از بيان مقدمه اي درباره چگونگي توجه شاهان قاجار به شعاير ديني، به ترتيب سلطنت ايشان به شيوه هاي عزاداري در عهد هر يك پرداخته است. مي توان گفت كه جز عهد ناصري، بقيه دوره ها به اجمال از نظر گذرانيده شده و حوادث و شيوه هاي عصر ناصري به صورت مفصل تري مورد بررسي قرار گرفته است.

رونق بي سابقه عزاداري در عهد ناصر الدين شاه ، برپايي تكيه دولت و مراسم هاي تعزيه خواني، موافقت ها و مخالفت هاي علما با شبيه خواني، قمه زني، ورود مطالب بي پايه در روضه خواني ها و اقدام برخي از علما در برابر آن، شمايل كشي، چهل منبر و... از مسائلي است كه در عهد ناصري رخ نموده است.

كليد واژه ها: عزاداري، قاجاريه، تكيه دولت، تعزيه خواني، خرافات ، قمه زني.

شاهان قاجار دل بستگي و توجّه ويژه اي به رعايت آداب و برگزاري مناسك و شعائر ديني، از خود نشان مي دادند. برخي محقّقان، اين خوي را در تشابه با شاهان صفوي، به خصلت فرصت طلبي و عوام فريبي شاهانه آنان نسبت مي دهند؛ و در مقابل عدّه اي بر اين باورند كه شاهان قاجار را در اين مورد نمي توان با صفويان مشابه دانست؛ چرا كه قاجاريان، از قدرت سياسي و اجتماعي لازم، براي حكومت بهره مند بودند و نيازي به عوام فريبي و تظاهر از راه باور ديني مردم نداشتند و بنابر اين مظاهر دينداري آنان، نه از سرِ ريا كه از صدق باطن و اخلاص در اعتقادشان نشأت مي گرفته است. [1] البته در اين اختلاف نظر نيست كه دينداري قاجاريان چندان از دايره ظواهر و وجه عوامانه دين فراتر نمي رود و معارف و وجه

عالمانه دين در اين عصر، در غربتي مضاعف به سر مي برند. افراط در اين امر، حواشي و پيرايه هاي بسياري را در دين و شعائر ديني وارد ساخت؛ به طوري كه حتّي برخي محقّقان، شاهان قاجار را بر مذهبي سواي مذهب عامّه دانسته اند. مذهبي، مشخّصاً متأثّر از گرايش هاي صوفيانه؛ كه عمدتاً توسّط دو صدر اعظم شاخص قاجار حاج ميرزا آغاسي و ميرزا آقاخان نوري در دربار ترويج مي شد. عامل مهمّي كه بسترساز پيدايش اين دو مذهب مي شد، استقلالي بود كه شاهان قاجار، خصوصاً در دوران پس از فتحعلي شاه، از علما و روحانيون پيدا كردند. يعني زماني كه ديگر حكومت قاجار به آن درجه از تثبيت قدرت رسيده بود كه از نظر مشروعيت بخشي، نسبت به استفاده و كمك گرفتن از قدرت و نفوذ علما بي نيازشان مي ساخت؛ [2] تا آن جا كه حتّي جسارت اقدام در جهت كاستن از نفوذ اجتماعي علما و عمل در حوزه هايي خلاف نظر ايشان را هم به خود بدهند و در عين حال خيالشان از جهت متّهم شدن از جانب مردم، به عناد با دين راحت باشد. [3] از مصاديق اين مسئله مي توان به سهل انگاري و بي اعتنايي به خواسته قاطبه علما، مبني بر مبارزه قاطع با گسترش روز افزون جريان تصوّف و فرقه هاي مشابه اشاره كرد.

به هر حال فارغ از آن كه منشأ، ريا باشد يا اخلاص، درباره مظاهر دينداري قاجاريان - علي الخصوص اوّلين هاي ايشان - نقل هاي تاريخي فراواني وجود دارد. يكي از اين مظاهر، و در مواردي حتّي مهم ترينشان، آيين هاي مربوط به عزاداري اهل بيت عليهم السلام است. در اين بين، «تعزيه» بيش از ديگر آيين ها مورد توجّه واقع شده و رونق يافت.

درباره آغا محمّد خان، البته اطّلاعات چنداني از توجّه او به مقوله عزاداري در دست نيست. امّا نقل هاي بسياري در وصف او، حاكي از تقيّد به نماز خواندن و روزه داري و پياده رفتن به زيارت امام هشتم، مخالفت با ميگساري و استعمال موادّ مخدّر، ساخت ضريح طلاكاري شده براي امام علي عليه السلام و مواردي از اين قبيل در تاريخ آمده است. [4] هر چند حكم معروف ميرزاي قمي در خصوص بلا مانع بودن اجراي تعزيه از لحاظ شرعي، در دوران او، موجب ترويج اين شكل از عزاداري شد. خصوصاً با توجّه به رابطه خوبي كه بين ميرزا و خان قاجار برقرار بود. و البته اين رابطه، چندان عموميت نداشت و مشمول حال همه علما نمي شد. [5] .

بسي بيش از آغا محمّد خان، كتب تاريخي مشحون از روايت مظاهر دينداري فتحعلي شاه و خصوصاً علقه او به امر عزاداري است. دومين شاه قاجار، از همان بدو به قدرت رسيدن به امر تعمير و تزيين اماكن مذهبي و مقابر امامان و امام زادگان شيعه، و ساخت مساجد و مدارس مذهبي (نظير : مدرسه فيضيه) همّت گمارد. [6] در بعضي از شب هاي جمعه، بخصوص در ماه مبارك رمضان و ماه هاي محرّم و صفر، روضه خواني برپا مي كرد و به سختي مي گريست. در دوران او، بر شكوه عزاداري و تعزيه افزوده و اوّلين تكيه هاي ثابت برپا شدند. [7] و كارگرداني تعزيه، تحت رياست عاليه شاه و بعضي شاه زادگان، تكامل يافت. [8] .از سفرنامه ها و گزارش هاي جهانگردان، چنين بر مي آيد كه اين تظاهرات شريعت طلبانه، فقط منحصر به شخص شاه نبود؛ و گويا ديگر مردان حكومت، شاه زادگان و درباريان نيز بر سرِ تظاهر هر چه بيشتر و نمايان تر به دينداري، با هم رقابت مي كرده اند.


پاورقي

[1] ما چگونه ما شديم؟، ص 113.

[2] دين و دولت در ايران (نقش علما در دوره قاجار)، ص 240.

[3] ما چگونه ما شديم؟، ص 112.

[4] دين و دولت در ايران (نقش علما در دوره قاجار)، ص 81 .

[5] انديشه ديني و جنبش ضد رژي در ايران، ص 43.

[6] دين و دولت در ايران (نقش علما در دوره قاجار)، ص 89 .

[7] مشروعيت دين و اقتدار سياسي دين، ص 192.

[8] درباره تعزيه و تئاتر در ايران، ص 49.