بازگشت

قيام توابين


چون اباعبداللَّه الحسين به شهادت رسيد، و تهاجم سپاه به خيمه ها شروع شد، و ناله وا «محمّداه» از اهل بيت، سرزمين نينوا را پر كرد، زني از «بكر بن وائل» از ميان سپاه، شمشير بركشيد و به يغماگران حمله كرد، و با شعار «يا ثارات رسول اللَّه» پيش تاخت، و روحيّه لشكر عمرسعد را متأثّر ساخت، و قوم و قبيله خود را به قيام عليه يزيد و طرفداري از حسين فراخواند! [1] در همين اَثنا مردي از ميان لشكر ابن زياد فرياد بركشيد، و بر مظلوميّت اباعبداللَّه الحسين اشاره كرد، ديگران خواستند وي را خاموش سازند او گفت: چگونه آرام باشم در حالي كه رسول خدا با خشم و غضب به شما مي نگرد، مي ترسم نفرين كند من هم در ميان شما نابود گردم. برخي كشندگان حسين از اين حادثه به خود آمده و گفتند: واي بر ما كه به نفع ابن زياد و يزيد سرور جوانان اهل بهشت را كشتيم؟! و از همانجا زمينه شورش و قيام مردم فراهم گرديد و پرچم مخالفت برافراشته شد. (فَخَرَجُوا عَلي عُبَيْدِاللَّهِ بْنِ زِيادٍ) [2] .

سپاه عمربن سعد با اين تحوّل و دگرگوني به كوفه برگشتند، از آن سو توده هاي ديگر كه كوفه


را ترك گفته و يا در خانه هاي خود مخفي شده بودند، ظاهر گشته، و به ملامت همديگر پرداختند، كه چگونه حسين بن علي را دعوت نموده، و او را در برابر دشمنان بي رحم تنها گذاشتند؟! فردا جواب خدا و پيامبر را چه خواهند گفت؟ و چرا فرزندان پيامبر را به دشمن تسليم نموده، و در برابر كشتار آنان عكس العملي نشان ندادند؟! [3] .

بدين ترتيب چون «عبيداللَّه» از «نُخَيْله» كه لشكرگاه او بود به داخل كوفه مراجعت نمود، و به خيال خام خود از حسين و ياران او آسوده خاطر گشت، شيعيان كوفه دوباره به خودسازي و تجهيز قوا و سپاه پرداختند، و به رياست پنج نفر حركت مخفي خود را آغاز كردند كه نام آنان عبارتند از:

1 - سليمان بن صُرَد خُزاعيّ از صحابه پيامبر

2 - مسيّب بن نَجَبه فزاريّ از ياران نزديك اميرالمؤمنين

3 - عبداللَّه بن سعد بن نُفَيل اَزديّ از ياران نزديك اميرالمؤمنين

4 - عبداللَّه بن وال تيميّ از ياران نزديك اميرالمؤمنين

5 - رِفاعة بن شَدّاد البَجَليّ از ياران نزديك اميرالمؤمنين

اين قيام كه بنام گروه «توّابين» معروف است در سنه 61 هجري شروع شد و سرانجام پس از چهار سال در سنه 65 هجري جنگ مسلّحانه را به فرماندهي «سليمان بن صرد» آغاز نمود، و تا پاي جان و شهادت با شعار «يا ثارات الحسين» پيش رفت، و با نيروي شانزده هزار نفري به قاتلين حسين و سپاهيان شام يورش برد، و گروه زيادي از آنان را كشت، هر چند خود نيز جام شهادت نوشيد [4] و سخن پيامبر اسلام را به اثبات رسانيد كه مي فرمايد: «براي شهادت حسين حرارت و محبّتي در دلها ايجاد شده، كه گذشت زمان آن را نمي كاهد» [5] .

علاوه بر گروه شهادت طلب «توّابين» فرقه هاي مختلف در شهرهاي گوناگون بپاخاسته، و با حكومت اموي و مرواني به جنگ و ستيز پرداخته، و حادثه هاي «حرّه» و غير آن را در تاريخ آفريده، كه بهترين آنها قيام مختار است كه بدان اشاره مي شود:



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 58.

[2] همان، ص 173.

[3] فوجدنا اللَّه کاذبين في کل موطن من مواطن ابن بنت نبيّه! فما عذرنا عند ربّنا و عند لقاء نبيّنا و قد قتل فينا ولد حبيبه و ذريّته و نسله لا واللَّه دون ان تقتلوا قاتله و الموالين عليه...، کامل، ج 4، ص 159.

[4] تاريخ طبري، ج 7، ص 34 تا 38، کامل ابن اثير، ج 4، ص 158 به بعد.

[5] مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318، ح 13: ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً.