احياي سنت و سيره پيامبر و علي
از جمله اهداف نهضت اباعبداللَّه الحسين، زنده كردن اسلام محمدي و سيره علوي بود كه در فرازي از آن حضرت مي خوانيم: قيام من براي اصلاح امور امت، اجراي امر به معروف و نهي از منكر، حركت طبق سنّت پيامبر و سيره علوي است. [1] .
حكومت اُموي از نخستين روز تشكيل حكومتش كه اندي بعد از رحلت پيامبر پيش آمد، بر مبناي اسلام ستيزي تأسيس شد، و پير اُموي «ابوسفيان» تأكيد كرد: حقيقت «بعث و نشر و برزخ و قيامت و حساب و كتاب و بهشت و جهنّم» را افسانه تلقّي نمايند! و همّت خود را براي قبض حكومت و دست به دست كردن آن مصرف دارند [2] .
و يادگار نخستين او «معاويه» همّت خود را براي دفن نام پيامبر، و تحريف سخنان رسول اكرم و جعل حديث به كار بُرد، [3] و تمام تلاش خويش را در اِمحاء نام و آثار علوي و اهل بيت پيامبر اختصاص داد، [4] و دهها بدعت را در اسلام و مسلمين بجا گذاشت، و حلال را حرام، و حرام را حلال كرد، [5] و براي فرزندش يزيد درس تحريف داد، و شيوه مبارزه با اصول اسلامي را آموخت او نيز مسير پدرش را در سنّت شكني و اسلام ستيزي پيش گرفت، تا جايي كه صراحتاً دشمني خويش را با پيامبر و علي اعلان كرد و گفت:
مي خواستم از محمد انتقام بگيرم، كه گرفتم، و اشعاري را در نفي پيامبري آن حضرت سرود، و قيامت و وحي و رسالت را به باد مسخره گرفت و اين گستاخي در كنار قبر پيامبر خدا نيز علني گرديد كه فرماندار مدينه «مروان» خطاب به قبر آن حضرت گفت: «يا محمد يوم بيوم بدر»! [6] .
آري آل اميّه براي خاموش ساختن چراغ اسلام پيش آمدند، و منافقين پرتوان با ماسك اسلامي دست هاي آنان را آزاد گذاشتند، و محرمانه در طومارهايي ثبات خود را در آئين بت پرستي خاطرنشان ساختند، و از همرازان خود خواستند با ظاهري فريبنده به جنگ اسلام و سنّت نبوي برخيزند، و حتّي نسل و فرزندان او را به قتل برسانند [7] .
حسين بن علي از اين رازها با خبر بود، براي مبارزه مؤثر زمينه سازي كرد، و ابزار لازم را فراهم ساخت و خاندان و ياران پاكدلي را همراه كرد آنگاه اعلان نمود:
اي مردم! اي كوفيان! اي سپاه يزيد! اي كساني كه هدف قيام مرا مي طلبيد! من ستمگران اموي را چنين يافتم كه: مقرّرات و دستورات اسلام را مي شكنند، حرام خدا را حلال، حلال او را
حرام مي كنند، سنّت و سيره پيامبر را عوض مي نمايند و... من از همه به خدا و پيامبر نزديكترم، و وظيفه من از ديگران سنگينتر است، بنابراين براي حفظ سنّت و سيره جدّم قيام نمودم. [8] .
پاورقي
[1] اسير بسيرة جدّي و ابي علي بن ابيطالبعليه السلام، (بحارالانوار، ج 44، ص 329).
[2] در احوال ابوسفيان گذشت.
[3] ابن ابي الحديد، ج 5، ص 129، سفينة البحار، ج 2، ص 290.
[4] ابن ابي الحديد، ج 4، ص 56 تا 63.
[5] الغدير، ج 10 و 11 با مطالب فراوان و دهها مورد.
[6] شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج 4، ص 72.
[7] بحارالانوار، ج 45، ص 328، عوالم بحراني، ج امام حسين، ص 647.
[8] ترجمه و مضون سخنان آن حضرت در برابر سپاه کوفه در بيضه، (تاريخ طبري، ج 4، ص 215، طبع بيروت دارالفکر).