بازگشت

اشعار حسين در سوگ عزيزان


امام حسين عليه السلام چون از مكّه به سوي كوفه حركت كرد در طول راه و در سرزمين كربلا اخبار ناگواري از شهادت ياران و عاشقان ولايت به او مي رسيد، و براي اين مصيبت ها عكس العمل نشان داده و اشعاري مي سرودند كه اينك به ترتيب به چند مورد مي پردازيم:

در منطقه اي بين سرزمين «ثعلبية» به «زباله» خبر شهادت مسلم بن عقيل به امام حسين رسيد، آن حضرت اشعاري را سرودند كه ترجمه آن بدين قرار است:

اگر دنيا از ديدگاه دنياپرستان نفيس و گرانبها است، به يقين بهشت كه خانه و محل پاداش است گرامي تر و پرارزش تر مي باشد.

اگر دنيا پس از جمع كردن در اين جهان مي ماند، چرا آزادمردان به آن بخل مي ورزند؟ اگر روزي ها در دنيا مقدّر است، حرص نزدن براي آن مناسبتر است. چنانچه سرانجام بايد مُرد، چه


نيكو با شمشير در راه خدا «شهادت» را برگزيد.

سلام بر شما باد اي خاندان پيامبر، كه من بزودي از ميان شما رخت برمي بندم. [1] .



در منطقه «ذوحُسَم» نيز با حرّبن يزيد رياحي ملاقات كرد، و پس از مذاكراتي حرّ گفت: يا اباعبداللَّه! من تذّكر مي دهم كه چنانچه راه مصالحه و سازش را نپذيري كشته خواهي شد! حضرت فرمود: حرّ! مرا به مرگ مي ترساني؟ نمي دانم چگونه فكر مي كنيد؟ همين قدر بگويم سخني را كه «اوسيّ» در برابر پسر عمويش گفت، هنگامي كه او را از نصرت پيامبر تهديد مي كردند او گفت: من به راه خود مي روم، و مرگ براي آزادمرد سنگين نيست، زماني كه راه حق و خدا را در پيش گيرد، و با ايثار جان افراد صالح و نيكوكار را ياري نمايد. در اين صورت اگر بميرد، ديگران بر او غصّه خورند و خود نيز با ستم و جفاكاران ستيز نموده است. من اگر زنده بمانم پشيمان نيستم، و اگر بميرم كسي ملامتم نمي كند، ولي ذلّت و خواري تو راست كه در زندگي به خواري و پَستي بماني [2] .



سرانجام حرّ به شهادت رسيد امام حسين در بالين او اشعاري را سرود كه به آن اشاره مي شود: چه نيكو است «حرّ»، آن آزادمردي كه از قبيله بني رياح است، او هنگامي كه نيزه ها را پذيرفت بسيار مقاوم بود. و زماني كه خود را فداي حسين كرد، صبح هنگام بود كه ايثارگري را نشان داد [3] .





پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 374.



فَاِنْ تَکُنْ الدُّنْيا تُعَدُّ نَفيسَةً

فَدارُ ثَوابِ اللَّهِ اَعْلي وَ اَنْبَلُ



وَ اِنْ تَکُنِ الْاَمْوالِ لِلتَّرْکِ جَمْعُها

فَما بالُ مَتْروُکٍ بِهِ الْحُرُّ يَبْخَلُ



وَ اِنْ تَکُنِ الْاَرْزاقُ قَسْماً مُقَدّراً

فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِي الْکَسْبِ اَجْمَلُ



َو اِنْ تَکُنِ الْاَبْدانُ لِلْمَوْتِ اُنْشِئَتْ

فَقَتْلُ امْرَءٍ بِالسَّيْفِ فيِ اللَّهِ اَفْضَلُ



عَلَيْکُمْ سَلامُ اللَّهِ يا آل اَحْمَدٍ

فَاِنّي اَراني عَنْکُمْ سَوْفَ اَرْحَلُ.

[2] کامل ابن اثير، ج 4، ص 49:



سَاَمْضي وَ ما بِالْمَوْتِ عارُ عَلَي الْفَتي

اِذا ما نَوي خَيْراً وَجاهَدَ مُسْلماً



وَ واسا رِجالاً صالِحينَ بِنَفْسِهِ

وَ خالَفَ مَثْبوُراً وَ قارَقَ مُجْرماً



فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدِمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ

کَفَي بِکَ ذُلاًّ اَنْ تَعيشَ وَ تُرْغَماً.

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 319:



لَنِعْمَ الْحُرُّ: حُرُّ بَني رِياحٍ

وَ نِعْمَ الْحُرُّ مُخْتَلَفِ الرِّماحِ



بحارالانوار، ج 45، ص 14:



وَ نِعْمَ الْحُرُّ اِذْنادي حُسَيْناً

فَجاءَ بِنَفْسِهِ عِنْدَالصَّباحِ



فَيا رَبّي اَضِفْهُ في جِنانِ

وَ زَوِّجْهُ مَعَ الْحُورِ الْمِلاحِ.