بازگشت

خطبه اي كه معاويه را نگران ساخت


بعد از شهادت امام حسن عليه السلام روزي معاويه وارد مدينه شد، و در مسجد رسول اللَّه با مردم به گفتگو نشست، هواداران او گفتند: مردم اين سامان دور حسين بن علي را گرفته اند، و در باطن وي را جانشين پيامبر دانسته و چشم انتظار قيام او مي باشند. صلاح بر اين است كه وي را مأمور سازي در اين جمع بدون برنامه ريزي خطبه خواند، و ناتواني اش! ثابت شود!

معاويه گفت: شما چنين حدس ناصحيح را در مورد برادر او «حسن مجتبي» نيز داشتيد، ولي


او با بيان فصيح ما را مفتضح ساخت، حسين بن علي نيز چنين است.

اصرار ابلهان شام و بدخواهان ولايت باعث شد، كه معاويه درخواست آنان را بپذيرد و بر سالار شهيدان پيشنهاد كند كه: يا حسين اگر مي خواهيد بر بالاي منبر رويد، و حاضران را با بيان خود ارشاد فرماييد.

فرزند شجاع و بليغ اميرالمؤمنين بي درنگ بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناء، آن چنان خطبه عالي خواند كه يكي از شنوندگان گفت: اين خطيب كيست كه اين چنين زيبا سخن گويد؟ [1] امام حسين با شنيدن اين سؤال از فرصت استفاده نموده، و به معرّفي خويش پرداخت و گفت: ما همان «حزب اللَّه» پيروز هستيم كه قرآن وعده داده [2] ، ما عترت پيامبر و اهل بيت او هستيم. ما يكي از ثَقَلَيْن و برابر قرآن مي باشيم كه پيامبر ما را معادل قرآن معرّفي فرمود [3] ، و بر پيروان اسلام و قرآن تأكيد نموده كه از ما اطاعت نماييد، پس اي مسلمانان از ما پيروي نماييد، كه پيروي ما اهل بيت واجب است، وخداوند درقرآن مجيد اطاعت ما را كنار اطاعت خود و پيامبرش قرارداده «اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اوُليِ الْاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» [4] .

و از شيطان و پيروان او دوري گزينيد و....

معاويه چون اين سخنان را شنيد احساس خطر كرد، و رو كرد به امام حسين و گفت: يا اباعبداللَّه! بس است، خيلي عالي و بليغ سخن راندي «حَسْبُكَ يا اَباعَبْدِاللَّهْ فَقَدْ اَبْلَغْتَ» [5] .

آري، دشمنان حسين مي خواستند، بدون برنامه ريزي و بدون اعلان قبلي، فرزند فاطمه را در مخمصه قرار دهند! و چنين تصوّر مي كردند كه آن حضرت بدون «آماده باش» قدرت سخن گفتن ندارد و يا در بيان مطالب و خطابه دچار اضطراب خواهد شد! در حالي كه حسين فرزند علي عليه السلام بود، همان علي كه چون لب به سخن مي گشود دل ها را به حركت درآورده، و چشم ها را از ترس خدا اشكبار مي ساخت و چون اراده مي كرد، (بدون اطّلاع قبلي) خطبه بي نقطه و بدون «الف» ايراد مي كرد، و به دنيا نشان مي داد كه آنان از قدرت غيبي كمك مي گيرند. [6] .



پاورقي

[1] من هذا الّذي يخطب؟

[2] و من يتولّ اللَّه و رسوله و الّذين آمنوا، فانّ حزب اللَّه هم الغالبون»؛ (سوره مائده، آيه 56).

[3] اشاره به حديث ثقلين «انّي تارک فيکم الثقلين کتاب اللَّه و عترتي».

[4] سوره نساء، آيه 59.

[5] جلاءالعيون شبرّ، ج 2، ص 29 و 30.

[6] متن اين خطبه‏ها را در کتاب آفتاب ولايت به قلم نگارنده ملاحظه فرماييد.